پس از آباد شدن مهاباد و سکونت امرای کرد هر مالکی به نام خود مسجدی ساخته و موقوفه آن نموده , برای تحصیل و تعلیم طلاب برنامه ریزی کرده است . قبل از جنگ جهانی اول مهاباد دارای 700 طلبه علوم دینی بود غیر از مکتب خانه که در هر محله یک نفر میرزا مکتبی برای تعلیم زبان و ادبیات فارسی و تعلیم خط و خوشنویسی دایر نموده , در هر دوره و زمان شهر مهاباد دارای علمای بزرگ و متبحر خطاطان و نویسندگان زبردست و نقاشان چیره دست و شعرای نامدار بوده است .
یکی از خانواده های اهل علم مهاباد خانواده " مولوی "است که جد اعلای آنان ملا عبدالقادر مولوی بوده است ؛ نامبرده به منظور کسب طب رهسپار اصفهان شده ودر آنجا نزد سید میرزا عبدالوهاب طبیب نامدار 7سال مشغول تحصیل علم بوده , پس از خاتمه از ایشان اجازه طبابت می گیرد و به مهاباد برمیگردد. پس از فوت ایشان پسرش مرحوم حاج ملا عبدالله مولوی به شغل پزشکی می پردازد , او همچنین از خوشنویسان مشهور در خط فارسی و عرب بود .
یکی از شعرای نامی مهاباد " حاج عبدالرحیم وفایی " پسر ملاغفور می باشد . وی شاعر عارف و خوش ذوق و از ارادتمندان مشایخ شمزینان بوده است . به زبان کردی و فارسی اشعار فراوانی سروده و دیوان او چند بار چاپ شده است . شعرهای زیبا و پراحساس او توسط خوانندگان مشهور کرد در دستگاههای مختلف موسیقی ایرانی اجرا شده است . شعر " شیرین ته شی ده ریسی " و " مرثیه مرحوم شیخ عبیدالله " از جمله بهترین اشعار وی می باشد . وفایی رباعیاتی هم دارد که در حاشیه مثنوی شیخ عبیدالله به مناسبت جا و مکان نوشته شده است .این مثنوی متأسفانه به طبع نرسیده و نزد مرحوم حاجی قادر نانوازاده و اولاد او می باشد وفایی در سفر حج دوم در بیابان شام در بین مدینه و شام مبتلا به بیماری می شود و در میان ریگزارهای عربستان جان به جان آفرین تسلیم می کند .
یکی دیگر از شعرای به نام مهاباد ملاصالح متخلص به " حریق "می باشد . ملاصالح پس از خاتمه تحصیلات و گرفتن اجازه تدریس در قریه ساکن می شود . امام جماعت ده که شیخ بهاءالدین نامی بوده مرحوم می شود و برسر جانشینی او بین خانقاه بیاره و ته ویله اختلاف روی می دهد . شیخ علی (حسام الدین ) که جوان بوده بر سر این مسأله با شیخ عمر که رئیس خانواده بود میانه شان به هم می خورد . مالک قریه طرفدار شیخ علی بوده است . حریق با نوشتن چند قطعه شعر از شیخ عمر جانبداری می کند . مالک قریه به خاطر اینکار دستور می دهد که ریش و سبیل حریق را از ته بتراشند و او را از ده بیرون کنند . آن زمان از بخت بد حریق وضع شهر خیلی مغشوش و جریان دختر ارمنی ( کچه هه ر مه نی ) همه فکرها را به خود مشغول کرده بود . حریق بعد از این واقعه در مسجد حاجی سید حسن مهاباد مشغول تدریس می شود . متأسفانه تاریخ دقیق او مشخص نیست .
دیگر از شعرای به نام مکریان " احمد کور "که کور مادرزادی بوده و قرآن را از حفظ داشته و در مدارس دینی تحصیل کرده اشعاری بسیار زیبا از او به جا مانده و به چاپ نیز رسیده است . شعر " بهاره " اعجاب انگیز است و همچنین " لیلی و مجنون " را نیز به کردی ترجمه کرده است .