نام استان: آذربایجان غربی (West Azarbaijan)
مرکز استان: ارومیه
موقعیت جغرافیایی استان:
عرض جغرافیایی: بین 35 درجه و 58 دقیقه تا 39 درجه و 46 دقیقه عرض شمالی
طول جغرافیایی: 44 درجه و 3 دقیقه تا 47 درجه و 23 دقیقه طول شرقی
موقعیت نسبی استان: واقع در شمال غرب ایران
همسایگان استان:
شمال و شمال شرق: کشورهای ارمنستان و جمـــــهوری نخجــــــــوان
غرب: کشورهای ترکیه و بخشی از عراق
جنوب: استان کردستان
شرق: استانهای آذربایجان شرقی و زنجان
مساحت استان: حدود 43660 کیلومتر مربع (با احتساب دریاچه ارومیه)
تعداد شهرستانها: 17
نام شهرستانها: ارومیه، اشنویه، بوکان، پلدشت، پیرانشهر، تکاب، چالدران، چایپاره،
خوی، سردشت، سلماس، شاهیندژ، شوط، ماکو، مهاباد، میاندوآب و نقده
جمعیت استان: 3080576 نفر
فاصله مرکز استان تا تهران: 907 کیلومتر
نام آذربایجان از حدود 2400 سال پیش از مشهورترین نامهای جغرافیایی ایران بود که در هر دوره با حوادث مهم تاریخی توأم بوده است.
در دوران حکومت داریوش سوم هخامنشی، والیِ این ایالت، «آتروپات» یا «آتورپات» نام داشت. پس از شکست داریوش سوم از اسکندر مقدونی، آتورپات از طرفداران اسکندر شد و بر حکومتِ مادِ کوچک باقی ماند. پس از اسکندر مقدونی آتورپات موفق شد دولتی در آن منطقه که بخشی از خاک ماد بود تشکیل دهد که یونانیان در آن نفوذی نداشته و در واقع این منطقه پناهگاهی برای آداب و سنن ایرانی در برابر تمدن و فرهنگ یونانی بود. دولت ماد کوچک سدهها برقرار بود و بازماندگان آتورپات بر آن سرزمین فرمانروایی میکردند و این سرزمین بعد به نام او «آتورپاتکان» معروف شد و پایتخت آن «کَنزَک» در جنوب تبریز کنونی بوده است. آتورپاتکان به معنی شهر یا سرزمین آذرباد میباشد. آتورپاتکان بتدریج تغییر کرد و آذرپادکان شد. چون در زبان مادها حرف «د» پس از «الف» به «ی» تبدیل میشده از این رو این واژه به آذرپایگان تبدیل گردید.
گویا در زبان آذری، حرف «پ» را مانند «ب» به زبان میآوردهاند یعنی آذرپایگان را هم آذربایگان کردهاند و چون برای «گ» و «ج»، نخست در ایران دو لهجه در کار بوده گاهی آن را آذربایجان هم خواندهاند و گاهی نیز «ذ» را که بازمانده «د» بینقطه نموده آذربایگان یا آدربایجان میگفتهاند. احمد کسروی بر این باور بود که آذربایگان از همه نامها درستتر است.
نام این استان با همۀ دگرگونیهایی که یافته است از نام خانواده آتورپات گرفته شده است که واژه ترکیبی پهلوی است و به زبان فارسیِ دری برابر «آذربد» به معنی نگاهدارنده آتش یا مسئول و خدمتگزار آتش است. زیرا آتشکدۀ آذرگشسب یا آتشِ مخصوص پادشاهان و ارتشتاران ایران در همان خطّه شعله میکشیده و والی ایالت (ساتراپ) آذربایجان، نگاهبان این آتش بوده است.
آذربادگان، آذربایگان و آذربایجان هر سه شکل در کتابهای فارسی معروف است. نام این استان در شاهنامۀ فردوسی آذربادگان، عنوان شده است. عربها آن را آذربیجان میخواندند. در کتابهای ارمنی، آذربایاقان و آذرباداقان هر دو نوشته شده است. آذربایجان به یونانی «ماتیِنی» (Matieni) و نویسندگان یونانی «گازا» گفتهاند.
استان آذربایجان غربی یکی از مناطق کوهستانی کشور است. در این استان چینخوردگیهای بزرگی وجود دارد که اکثر مراتع ییلاقی آذربایجان، در دامنههای این کوهها قرار گرفته و در بعضی از آنها معادن غنی وجود دارد.
رشتهکوههای شمال غربی ایران در آذربایجان، ادامه رشته کوههای قفقاز میباشند. این ارتفاعات توسط فرورفتگیهای عمیقی از هم جدا میشوند. این کوهها عبارتند از چند رشته متمایز که از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد یافتهاند. شاخههای متعددی که از رشتههای اصلی جدا شدهاند، درههای کوهستانی و هامونهای بستهای بهوجود میآورند که در یکی از آنها دریاچه کوهستانی ارومیه قرار دارد و قسمتهای دیگر جلگههای کوچک و بزرگی را تشکیل دادهاند.
کوههای مهم استان آذربایجان غربی به شرح زیر است:
رشته کوههای مرزی زاگرس: این کوهها از کوه آتشفشانی آرارات یا کوه نوح که به ترکی «آغری داغ» نامیده میشود شروع شده و از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شدهاند. این کوهها مرز مشترک بین ایران، ترکیه و عراق را تشکیل میدهد.
ارتفاعات مرزی ایران در نواحی مختلف به نامهای محلی نامیده میشوند و مهمترین آنها به شرح زیر است:
کوههای ماکو: در شهرستان ماکو، کوههای مرز ایران و ترکیه، دارای قلل مختلفی به اسامی «ساری چیچک» و «ساری چمن» میباشد که ارتفاع آنها به ترتیب 2500 و 2700 متر است. کوه شکار به ارتفاع 3050 و چرگین به ارتفاع 3000 متر میباشد.
کوههای خوی: در شهرستان خوی، قله اورین و کوههای مرزی قطور به نام «سلطان سورا» و ارتفاعات «قوچ داغ» و «گیربران» واقعاند. علاوه بر آنها کوه چلّهخانه که به جهت اقامت چهل روزۀ شاه نعمتالله ولی به چلّهخانه مشهور شده و در این ناحیه است.
کوههای سلماس: در این شهرستان، کوههای مرزی به نام هراویل به ارتفاع 3409 متر قرار دارد.
کوههای ارومیه: در شهرستان ارومیه، ارتفاعات قوشچی در شمال و کوههای باستان در جنوب قرار دارند.
کوههای مهاباد: کوه «لندشیخان» به ارتفاع 2730 متر و کوه سرمستان به ارتفاع 1812 متر و کوه قیزقایان که مرز ایران و عراق را تشکیل میدهد در این شهرستان واقعاند.
غار سهولان
این غار یکی از مهمترین و کمنظیرترین غارهاى طبیعی کشور و از شگفتانگیزترین جلوههاى طبیعت زیباى استان آذربایجان غربی بهشمار میرود. غار سهولان دومین غار بزرگ آبی ایران است و در حدود 43 کیلومتری شمال شرقی مهاباد در محور مهاباد-بوکان در آذربایجان غربی قرار دارد. مطالعات غارشناسان نشان میدهد که این غار بر اثر فعالیتهاى زمینشناسی به اواخر دوره کرتاسه یعنی 70 میلیون سال قبل برمیگردد.
غار سهولان به زبان کردی به معنی یخبندان است و این غار در نزدیکی روستایی به همین نام قرار گرفته است. مردم محلی غار را کونه کوتر، یعنی لانه کبوتر نیز مینامند. دلیل این نامگذاری وجود تعداد زیادی لانه کبوتر درون غار است.
مساحت داخلی غار سهولان حدود 600 مترمربع است و محتویات غار سنگهای آهکی است. ارتفاع سقف غار تا سطح دریاچه آن 50 متر است و عمق آب در برخی نقاط به 32 متر میرسد. اختلاف دمای درون و بیرون غار بین 10 الی 15 درجه است.
غار سهولان شبیه غار علیصدر در همدان است. این غار آبی با جلوههاى طبیعی و قندیلهاى منحصر به فردى که دارد در دامنه رشته کوههای کوتر قرار دارد. این پدیده زیبا و نادر داراى 2 دهانه است.
غار سهولان 100 سال پیش براى اولین بار توسط ژاک دمرگان فرانسوى مورد کاوش و بررسی قرار گرفت. پس از آن در سالهاى جنگ جهانی دوم نیز توسط یک هیأت انگلیسی مجدداً مورد مطالعه قرار گرفت و در مهرماه 1373 توسط غارشناسان ایرانی شناسایی شد. در خرداد ماه سال 1376 نیز یک کمیته از اعضاى غارشناسی آذربایجان غربی این غار را مورد بازدید و مطالعه قرار دادند. کارشناسان میراث فرهنگی معتقدند به استناد لایههاى سفالی که از منطقه دالان اصلی و تالار بزرگ و دهلیز ورودى کونه مالان بهدست آمده، این غار از هزارههاى دوم و اول قبل از میلاد تا دوره پارتی و اسلامی و حتی چندین قرن پس از آن، مورد سکونت انسانها قرار گرفته است.
تنها موجودات زنده این غار کبوتر چاهی و خفاش میباشند که قسمتهایی از غار را بهعنوان آشیانه انتخاب کردهاند. به دلیل تاریک بودن و نبود نور هیچ نوع جلبکی در آب دریاچه این غار رشد نکرده و به غیر از جانداران میکروسکوپی هیچ موجوى دیگرى زیست نمیکند.
آب دریاچه غار بسیار شفاف و زلال است. عمق آن علیرغم تاریک بودن تا چند متری قابل رویت است.
درجه حرارت در فصل تابستان و زمستان بین 10 تا 13 درجه سانتیگراد در نوسان است و رطوبت حاکم بر غار نیز بین 70 تا 80 درصد متغیر است که در اثر رطوبت بالا روی سنگها و صخرهها با خزههای سبز و قهوهای پوشیده شده و گاهی قطرات آب از بالای ایوانها روی سطح آب میچکد.
این غار یکی از جاذبههای گردشگری استان آذربایجان غربی محسوب میشود و روزانه پذیراى حدود یک هزار گردشگر و مسافرى است که از اقصی نقاط کشور براى دیدن این پدیده طبیعی به مهاباد سفر میکنند. نخستین دریاچه پیشِ رویِ گردشگران حدود 200 متر وسعت دارد که دارای آبی زلال و صاف است. دالان بالای سر این دریاچه افزون بر 50 متر ارتفاع دارد و در انتهای آن دو دالان باریک به عرض 2 متر دیده میشود که به دریاچهها و دالانهای بعدی باز میشوند.
آبهای حاصل از ذوب برف کوههای این استان بهصورت رودخانههای متعددی در درههای منطقه جریان مییابد. به مناسبت شرایط زمینشناسی این استان، به جز قسمت کوچکی از آبهای ناحیه جنوب غربی مهاباد که از طریق «زاب کوچک» به خلیج فارس میرود، بقیه آبهای روزمینی آذربایجان به دریاچه ارومیه و یا از طریق رودهای ارس و قزل اوزن به سوی دریاچه مازندران جاری میگردند.
در پیرامون ماکو چهار رودخانه اصلی جاری است که رودخانههای ساری سو، اواجیق و زنگمار به هم متصل گردیده به نام رودخانه زنگمار در محل عربلو وارد ارس میشود. رود قرهسو از دامنههای شمال شرقی آرارات سرچشمه گرفته قبل از زنگمار و در غرب ناحیه پلدشت، به ارس میپیوندد.
در ناحیه خوی رودهای قطورچای، الندچای و آقچای وجود دارد که به آنها آب چشمههای پر آب شاهانک و او اوغلی اضافه میگردد.
در ناحیه سلماس رودهای دیرعلی سو، زرین دره و زولا چای جریان دارند که به ترتیب از ارتفاعات مرزی هراویل، ساری چیچک و ساری داش سرچشمه میگیرند.
در ناحیه ارومیه رودهای نازلو چای، روضه چای، شهر چای (برده سو یا بکشلو چای)، بار اندوز چای قرار دارند.
رودخانه گدار در ناحیه نقده جاری است و از سه شعبه اصلی رود اشنویه، گدار و چم غلطیان تشکیل یافته است.
رودخانه مهاباد که از دامنههای شرقی کوههای زاگرس سرچشمه میگیرد و دارای دو شعبه به نام رود دهبکو (شاخه اصلی) و بیطاس میباشد که نزدیک مهاباد به هم پیوسته رود مهاباد را تشکیل میدهند.
استان آذربایجان غربی از لحاظ چشمه و آبهای معدنی، بسیار غنی میباشد. برخی از آنها به دریاچه ارومیه میریزند و برخی نیز از خود دریاچه فوران میکنند. مهمترین چشمههای استان آذربایجان غربی به شرح زیر میباشند:
چشمه قینجه: این چشمه در 27 کیلومتری ارومیه و در 50 متری جاده ارومیه- سلماس واقع گردیده است. آب از دو نقطه خارج میگردد و در اطراف خود رسوبات آهکی به جای میگذارد.
چشمه زنبیل: این چشمه در 36 کیلومتری شمال شرقی ارومیه در دامنه شرقی کوه زنبیل قرار دارد. آب آن از دو نقطه خارج شده و رسوبات آهن در اطراف آن دیده میشود.
چشمه زندان سلیمان: این چشمه بین احمدآباد علیا و کوه زندان واقع شده است. این چشمه دارای دو مظهر (محل خروج) در جنوب زندان سلیمان میباشد که از آب آنها در استخر طبیعی استفاده میکنند. آب این چشمه در درمان بیماریهای مجاری تنفسی، روماتیسمها و بیماریهای پوستی مفید است.
چشه رازی: روستای رازی در 6 کیلومتری بخش قطور در شهرستان خوی قرار دارد. مظهر چشمه در یک کیلومتری جاده در این ناحیه واقع شده است. آب همراه با گاز از زمین خارج میشود و در دامنه تپهای جریان یافته و رسوب اُخرایی رنگ (قرمز مایل به قهوهای) اکسید آهن از خود بر جای میگذارد.
چشمه کلوانس: این چشمه در شمال غربی خوی در 9 کیلومتری چشمه دسته دره واقع گردیده است. اطراف چشمه را رسوبات اخرایی رنگ اکسید آهن پوشانده است.
چشمه دسته دره: این چشمه در 29 کیلومتری شمال غربی خوی واقع است. آشامیدن آب این چشمه در بیماریهای گوارش، کبد، مجاری صفراوی، بیماریهای معدی و رودهای و تغذیه مفید است. گاز کربنیک آن به هضم غذا کمک میکند. وجود آهن در این آبها سبب ازدیاد تعداد گلبولهای قرمز و مقدار هموگلوبین خون میشود و برای کمخونی مفید است.
چشمه قارنجه: این چشمه در 5 کیلومتری شمال غربی روستای قارنجه از زمین خارج میشود. مظهر آن در مجاورت رودخانه آقچای واقع گردیده است. خواص درمانی آب این چشمه نیز مانند چشمه دسته دره برای تغذیه مفید است.
چشمه خان: این چشمه در 24 کیلومتری جنوب غربی خوی قرار دارد. این چشمه در مجاورت بستر رود قطور بهصورت آب و گاز با فشار از زمین خارج میگردد و به رودخانه میریزد.
چشمه ویشلق: این چشمه در 12 کیلومتری شمال شرقی خوی در کنار جاده واقع است. آب این چشمه مُدر (افزایشدهنده ادرار)، دفعکننده فضولات و باعث ازدیاد ترشحات معده میگردد.
چشمه نوایی: در 9 کیلومتری جاده خوی- تبریز نزدیک روستای نوایی واقع است. خواص آب این چشمه مانند خواص چشمه ویشلق میباشد.
چشمه زارعان: در 4 کیلومتری غرب روستای زارعان که در 26 کیلومتری شمال خوی میباشد، واقع است. آب چشمه با فشار و گاز زیاد از زمین خارج میگردد.
چشمه بیلوار: در 21 کیلومتری شمال شرقی خوی در جنوب روستای بیلوار واقع است. از آب این چشمه بهصورت آشامیدنی استفاده میشود.
چشمه صدقیان: در جنوب شرقی روستای صدیقان که در 8 کیلومتری سلماس واقع است از زمین خارج میشود.
چشمه میناس: در 16 کیلومتری جنوب شرقی سلماس در جاده سلماس- ارومیه پس از روستای میناس واقع است. آب از زمین همراه گاز خارج شده و در حوضچه بزرگ طبیعی جمع میگردد و سپس به اطراف نفوذ میکند. آب این چشمه در کار گوارش معده، کبد، پانکراس و روده مؤثر میباشد. گاز کربنیک موجود در آب به هضم غذا کمک میکند.
آبگرم باش کندی: در فاصله 6 کیلومتری جاده ماکو- بازرگان در کیلومتر 13 پس از عبور از کلیسای کندی و باش کندی از زمین خارج میشود. خروج آب در چند نقطه همراه گاز از زمین میباشد. از آب این چشمه بهصورت استحمام برای تسکین درد استفاده میشود.
چشمه زی سو: در 6 کیلومتری کلیسای کندی واقع است. آب در حوضچهای طبیعی از زمین خارج میشود و در دامنه تپهای به سوی جریان آبی که از نزدیک چشمه میگذرد جاری میشود. اطراف چشمه را رسوبات اخرایی رنگ املاح آهن فرا گرفته است.
چشمه شاه آباد: آب این چشمه در 30 کیلومتری جنوب شرقی ماکو از زمین خارج میشود. آب همراه گاز فراوان در حوضچهای که حاصل رسوبگذاری خود آب میباشد دیده میشود. اطراف حوضچه را رسوبات مُتوَرِق (لایه لایه) سفید و زرد رنگ کربناته پوشانده است. از آب آن بهصورت استحمام برای تسکین دردها استفاده میشود.
سیه چشمه: این چشمه در جنوب غربی ماکو و در 50 کیلومتری کلیسای کندی واقع است. در اطراف نقاط خروج آب، رسوبات اخرایی اکسید آهن دیده میشود. آب این چشمه علاوه بر مؤثر بودن بر دستگاه گوارش، اثرات آرامشبخشی نیز دارد.
چشمه گرادو: در غرب مهاباد نزدیک رودی بر روی تپهای آهکی به فاصله حدود 500 متری جاده مهاباد- سردشت از دو نقطه خارج میگردد. آب در دو حوضچه طبیعی حاصل رسوبات کربنات مورد استفاده اهالی قرار میگیرد. خواص درمانی آن به شرح زیر است:
جذب این آبها در دستگاه گوارش زیاد بوده و حرکات دودیِ رودهها را کم میکند. این آبها باعث تورم آرام بافتها میشود و اثر داخلی آن تعویض آب درون سلولی و در نتیجه دفع مواد سمّی میباشد. استفاده از این آبها باعث ازدیاد انقباضهای مجاری ادرار و در نتیجه ازدیاد مقدار ادرار میشود. موارد تجویز آن در بیماریهای سنگهای مجاری ادرار، ازدیاد مواد ازته، نقرس، درد مفاصل، حالات تشنجی، چاقی و تورم کبد میباشد. موارد عدم استفاده آن در بیماریهای پروستات، اوره بیش از یک گرم در لیتر و به طور کلی در مواردی که میزان جذب و دفع آب متناسب نباشد، ازدیاد فشار خون و اختلالات جریان خون، مواردی که سنگهای بزرگ مجرای صفرا به حرکت درآمده و نیز دردهای ناراحتکننده در اثر مصرف آب میباشد.
دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه بزرگترین و شورترین آبگیر دائمی آسیای غربی میباشد. آب این دریاچه فوق اشباع از نمک است. این دریاچه از شمال به جنوب کشیده شده و مرز طبیعی میان آذربایجان غربی و شرقی محسوب میشود. آب این دریاچه عمدتاً از رودخانههای زرینهرود، سیمینهرود، گدار، باراندوز، شهرچای، نازلو و زولا تغذیه میشود.
حوضه آبریز دریاچه ارومیه 50892 کیلومتر مربع است که حدوداً 3% مساحت کل کشور را دربر میگیرد. دریاچه ارومیه 130 کیلومتر طول، در پهنترین نقطه 40 کیلومتر عرض و 1700 کیلومتر مربع مساحت دارد. عمیقترین نقطه دریاچه 15 متر و عمق میانگین آن 5 متر میباشد. در گذشته وسعت دریاچه بیش از این مقدار بوده است به طوری که ژاک دومرگان در کتاب مطالعات جغرافیایی هیئت علمی فرانسه در ایران نوشته است:
«سابقاً در عهدی که کوههای اطراف پوشیده از جنگل بودهاند، دریاچه ارومیه خیلی وسیعتر از روزگار ما بوده است. این دریاچه احتمالاً تا تبریز پیش میرفته است. در ارومیه، مراغه و میاندوآب آثار و بقایایش هنوز بر روی دامنه و تهیگاههای کوهستانها وجود دارند. اما به علت از بین رفتن جنگلها، چشمهها خشکیده و دریاچه بخش مهمی از عظمت خود را از دست داده است. هنوز در شیروانشاهلی (سولدوز) نزدیک قادرچای یک دریاچه کوچک نمکی یافت میشود، که سابقاً با دریاچه بزرگ در ارتباط بوده و امروزه از آن خیلی دور است.»
آب و هوای محدوده دریاچه در بعضی نقاط معتدل نسبتاً گرم و مالاریایی و در برخی نقاط خصوصاً در نواحی کوهستانی جزایر آن، مدیترانهای معتدل تا خشک و استپی میباشد. میانگین بارندگی سالانه دریاچه ارومیه، 400 تا 600 میلیمتر و درجه حرارت متغیر از 17- تا 36 درجه سانتیگراد است. غلظت (وجود نمک و مواد معدنی) بیش از حدّ آب دریاچه مانع از یخ زدن سطح دریاچه در زمستانهای سرد است. این ویژگی خاص سبب هجوم پرندگان آبزی مهاجر در فصل زمستان به این منطقه میگردد. البته غلظت آب دریاچه برحسب میزان بارندگی سالیانه تغییر میکند. هرچه میزان بارندگی بیشتر باشد، غلظت و شوری آب کمتر میشود. غلظت آب دریاچه بهطور متوسط حدود 300 گرم در لیتر است. درباره علل شوری آب درياچه اروميه، بايد از وجود سنگهای گچی و نمكی نئوژن در حوضه آبريز آن نام برد كه مخصوصاً در بخش شمالی آن آغشته به نمک بوده و در چند جا گنبدهای نمكی، آنها را قطع می كند. در كف درياچه، چشمههايی وجود دارد كه آب آنها درجه شوری آب درياچه را پايين میآورند در مقابل رودهای شور نظير تلخهرود نيز در افزايش شوری آن مؤثر هستند. در برخی از منابع تلخهرود عامل اصلی شوری درياچه اروميه معرفي شده است. از جمله عوامل ديگر براي شوری درياچه اروميه، عامل تبخير ميباشد. طبق محاسبات انجام شده، ميزان تبخير سالانه از سطح درياچه، حدود 2/1 متر میباشد. اين مقدار با توجه به عمق متوسط درياچه كه 5-6 متر میباشد، رقم بالايی است. لذا هر 5 سال يک بار، آب درياچه اروميه توسط تبخير، تخليه میشود. در حالی كه املاح آن در درياچه باقی میماند. با توجه به عمر درياچه اروميه (حدود 35 تا 40 هزار سال)، عامل تبخير میتواند يكی از علل اصلی شور شدن درياچه باشد. حجم بالای تبخير آب سطح اين درياچه حدود 154 متر مكعب در ثانيه برآورد شده است. بروز خشكسالیهای پی در پی در دهه اخير سبب كاهش جريانات رودخانهای حوضه درياچه شده است كما اين كه احداث سد بر روی اين رودخانه مزيد بر علت شده و همه اين عوامل باعث بالا رفتن غلظت نمک درياچه تا حد 400 گرم در ليتر شده است.
آب دریاچه ارومیه صاف و روشن است. در مواقع پرآبی بهویژه هنگام وزش بادهای محلی، به ساحل رانده شده، گنداب و لجن تولید میگردد. این لجن از نظر پزشکی در درمان بیماریهای پوستی و بیماریهای زنان مفید تشخیص داده شده است. برای اولین بار در سالهای پس از جنگ جهانی دوم که بیمارستان صلیب سرخ شوروی در تهران گشایش یافت، از لجن ساحل دریاچه برای معالجه بیماران استفاده میکردند.
رودهایی که به دریاچه ارومیه میریزند عبارتند از:
دریاچه ارومیه از جانب شمال غرب، قسمتی از آبهای کوههای شهری ترکیه و از شمال، آبهای قسمتی از ارتفاعات قراداغ (ارسباران) و از شرق آبهای ساوالان و سهند و از جنوب قسمتی از آبهای ارتفاعات کردستان را در خود جذب میکند.
در حوضه آبریز دریاچه ارومیه رودهای متعددی جریان دارند که عبارتند از:
1- تلخ رود یا آجیچای؛ در شمال تبریز از کوههای سالاوان و سهند سرچشمه گرفته نزدیک گوکان به دریاچه میریزد.
2- مردی رود؛ از سهند سرچشمه میگیرد و از جانب شرق، شهرستان مراغه را مشروب ساخته و سپس به دریاچه میریزد.
3- صوفی چای؛ از دامنههای جنوب غربی سهند سرچشمه گرفته، شهرهای مراغه و بناب را مشروب میکند و سپس وارد دریاچه میشود.
4- رود آذرشهر (دهخوارقان)؛ از سهند سرچشمه میگیرد و از جنوب آذرشهر گذشته گوکان را مشروب میسازد و وارد دریاچه میشود.
5- زرینهرود (جغاتو یا جغاتی) از کوههای چهل چشمه کردستان سرچشمه یافته، از جنوب شاهین دژ و میاندوآب میگذرد و بزرگترین رودی است که به دریاچه ارومیه میریزد. طول آن 240 کیلومتر و هنگام رسیدن به دریاچه دلتایی تشکیل میدهد که پهنای آن بیش از 10 کیلومتر است.
6- قادر رود، رود اورمیا و شهرچای؛ رودهایی هستند که از ارتفاعات کردستان سرچشمه گرفته و به دریاچه میریزند.
7- زولو (زولا) رود؛ از ترکیه سرچشمه یافته، قسمتی ازشهرستان سلماس را مشروب میکند و در شمال کنگرلو به دریاچه وارد میشود.
8- نازلو چای؛ از ترکیه سرچشمه گرفته، قسمتی از آن خط مرزی بین ایران و ترکیه را تشکیل میدهد و بهصورت دو شعبه مجزا وارد دریاچه میشود.
9- سیمینهرود یا تاتااو؛ از کوههای سقز و بانه سرچشمه گرفته پس از عبور از ساوجبلاغ مکری به دریاچه میریزد.
10- باراندوز چای؛ از ارتفاعات مرزی جمالالدین سرچشمه گرفته، به سوی شمال جاری میشود، از روستای باراندوز گذشته در حیران وارد دریاچه ارومیه میشود.
جزایر دریاچه ارومیه
این دریاچه دارای 102 جزیره و صخرههای سنگی میباشد که همه آنها غیرمسکونی بوده و فقط جزیره اسلامی (شاهی) مسکونی است.
جزایر معروف دریاچه ارومیه عبارتند از: قویون داغی (کبودان)، اِشَک داغی (کوه خر)، اسپیر، آروز داغ، دوقوز لار (نهگانه). بزرگترین آنها جزیره قویون (یا گویون) داغی (کوه گوسفند) است که طول آن 9 کیلومتر و عرض آن 4 کیلومتر است و تنها جزیرهای است که تمام سال آب شیرین دارد. جزایر اِشَک داغی و اسپیر و آروز نیز بعضی از فصول سالهای پرآبی، آب شیرین دارند.
بنادر دریاچه ارومیه
در دریاچه ارومیه کشتیرانی انجام میگیرد و بنادر آن عبارتند از:
شرفخانا (شرفخانه)، گلمانخانا (گلمانخانه)، حیدرآباد، رحمانلو (بندر نظامی)، دانالو
شرفخانا (شرفخانه) و گلمانخانا (گلمانخانه)؛ بزرگترین و مهمترین بندرهای این دریاچه محسوب میشوند.
غلظت زیاد آب و کمیِ عمق سبب کندی حرکت کشتی موتوری میشود و مسافران فقط در تابستان از طریق آبی مسافرت میکنند.
وجه تسمیه دریاچه ارومیه
نام این دریاچه در اوستا «چهئچست» (Caecest) در کتاب پهلوی، «چهچست» (Cecast) که واژهای یونانی بهنظر میرسد نوشته شده و در شاهنامه فردوسی این کلمه بهصورت «خنجست» آمده است.
حمدالله مستوفی درک تاب نزهه القلوب نام این دریاچه را چیچیست نوشته است. در زمان حکومت آشوریها و مادیها، «ریما» یا «دریای افول خورشید» یاد کردهاند.
ژاک دومرگان نام این دریاچه را «اورمیه» و از قول استرابون «اِپائوتا» و از قول پطلمه، «ماریتانه لمینه» ذکر کرده است. در برخی منابع از جمله مسالک و ممالک اثر استخری نام شهر و دریاچه به صورت «اورمیه» آمده است. نام ارومیه نامی است که آشوریان به آن دادهاند. اور در زبان آشوری به معنای شهر است مانند اورشلیم (به معنای شهر آشتی) و میه به معنای آب است (همریشه با ماء در زبان عربی)، بنابراین اورمیه یا ارومیه به معنی شهر آب است. در دوران پهلوی به مناسبت پادشاهی رضاشاه پهلوی، به این دریاچه نام رضائیه داده شد.
مناظر زیبا و ارزشهای حیاتی این منطقه از نظر ملّی و جهانی اهمیت بسیاری دارد. سازمان جهانی یونسکو این منطقه را از جمله 59 منطقه بینالمللی ذخایر طبیعی کره زمین معرفی نموده است. در سال 1346 خورشیدی، جزیره کبودان (قویون داغی) از سوی سازمان حفاظت محیط زیست، حفاظتشده اعلام گردید. سال 1354 این جزیره و سایر جزایر موجود در این ناحیه به جز جزیره اسلامی (شاهی) تحت عنوان منطقه حفاظتشده دریاچه ارومیه اعلام و بعداً به پارک ملّی تبدیل گردید.
عواملی که سبب بحرانی شدن وضعیت دریاچه ارومیه شده است:
بزرگراه شهید کلانتری بر روی درياچه اروميه به منظور سهولت ارتباط بين شهرهای اروميه و تبريز احداث شده است. در احداث اين پل از يكی از الگوهای موفق پلی در درياچه نمک آمريكا استفاده شده است. اين درياچه كه از بسياری از جهات شبيه درياچه اروميه است، در ايالت يوتا در آمريكا قرار دارد. اين درياچه دارای تناسب ابعادی برابر با درياچه اروميه ولی اندكی كوچکتر میباشد و از لحاظ عمق و غلظت نمک و جانداران نيز شبيه درياچه اروميه است و جالب اين كه در آن درياچه هم رودخانهها اغلب به قسمت جنوبی درياچه میريزند. حذف گردنههای خطرناک در جاده پرفراز و نشيب تبريز- اروميه علاوه بر كاهش زمان سفر، ايمنی و آسايش مسافران را فراهم میسازد. احداث پل بر روی درياچه، مسافت تبريز تا اروميه را حدود 114 كيلومتر كوتاهتر كرده است. اما احداث بزرگراه شهيد كلانتری سبب افزايش سطح آب درياچه در بخش جنوبی و زير آب رفتن دشتهای جنوبی درياچه و كاهش شوری آب در اين قسمت و افزايش غلظت نمک در بخش شمالی شده است. احداث جاده ميان گذر، اثرات سوئی بر اكوسيستم درياچه و ضرر و زيان هنگفت اقتصادی بر جای نهاده است. در حال حاضر، غلظت نمک در دو نيمه درياچه تغيير كرده است و عدم توازن آب ورودی و تبخير در دو قسمت، نيمه شمالی درياچه را در معرض خشک شدن قرار داده است. بررسی تصاوير ماهوارهای نشان میدهد كه احداث جاده مذكور تغييراتی در روند فرايند رسوبگذاری عادی ايجاد كرده است به طوری كه گردش و پراكنش رسوبات پس از برخورد به بدنههای اين جاده تغيير كرده است.
به دلايل مختلف از جمله كم آبی، برداشت بیرويه آب از منابع زيرزمينی، احداث چندين سد بر روی رودخانههای ورودی و نيز تغييرات اكوسيستم ناشی از احداث جاده طی چندین سال گذشته، حدود 50 درصد از سطح درياچه به شورهزار تبديل شده و شوری آب نيز به شدت افزايش يافته است. افزايش شوری آب باعث از بين رفتن آب بدن آرتميا (؛نوعی سختپوست ساکن در دریاچه) شده و خطر انقراض اين جاندار را در پی خواهد داشت. همچنين تغيير گردش آب باعث انباشت تخم آرتميا در يك محدوده خاص شده و درصدی از تخمها از بين میروند. از سوی ديگر با توجه به اين كه آرتميا غذاي اصلی پرندگان مهاجر از جمله فلامينگو و پليكان است، باعث تغييراتی در روند مهاجرت اين پرندگان و بر هم خوردن اكوسيستم منطقه میشود.
این استان گرچه تحت تأثیر جریانهای مرطوب اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه قرار میگیرد، ولی در برخی از ماههای زمستان، تودههای هوای سرد از سوی روسیه به این طرف کشیده میشود که در کاهش دمای هوای این استان تأثیر دارد. این استان دارای زمستانهای بسیار سرد میباشد، از این رو در بیشتر زمستانها، سرمای سختی آذربایجان را فراگرفته و سبب ریزش برفهای سنگین پیاپی میشود و خسارتهایی به محصولات کشاورزی و دامداری منطقه وارد میسازد. بهطور مثال سرمای ناگهانی سال 1342 خورشیدی برای مدتی آذربایجان غربی و شرقی را از برف پوشانیده و تعداد زیادی از دامها از سرما و گرسنگی تلف شدند.
علاوه بر جریانهای مذکور، عوامل مهم دیگری در میزان دما و ریزش باران در این منطقه نقش دارند از جمله ارتفاع استان، جهتگیری ارتفاعات، وزش بادها و دوری از دریا.
آب و هوای این استان را میتوان حدّفاصل آب و هوای سواحل دریای مازندران (معتدل خزری) و اقلیم نیمهخشک داخلی دانست.
در زمستان کوهها از ارتفاع 300 متر به بالا به زیر قشر ضخیمی از برف فرو میروند و قلل آنها برف را تا سال بعد حفظ میکنند. دامنههای بین ارتفاعِ 1000 تا 2000 متر که به وسیله قلل سبز از بادهای سرد شمال محفوظند، به مقدار کافی باران دریافت میکنند. در این منطقه متوسط بارندگی سالیانه 300-400 میلیمتر است. شهرستان خوی در شمال این استان با حدود 240 میلیمتر و شهرستان سردشت در جنوب استان با بیش از 900 میلیمتر بارش سالیانه به ترتیب کمترین و بیشترین میزان بارش سالیانه را دارا هستند.
منطقه آذربایجان پس از سواحل دریای مازندران از مرطوبترین قسمتهای ایران است و به همین علت نواحی لخت و بیپوشش گیاهی در آن کمتر دیده میشود. کوهستانهای مرتفع در آذربایجان غربی هرچند باعث جلب رطوبت و خنکی هوا شدهاند، ولی قسمتی از این ارتفاعات از جمله کوههای شمالی استان صخرهای و کم گیاه میباشند.
در آذربایجان غربی مخصوصاً کنارههای غربی و شمال غربی دریاچه ارومیه گیاه خارشتر که گیاه مناطق خشک و کویری میباشد میروید. این گیاه برای خوراک دام و مصارف دیگر جمعآوری میشود. گیاهان شیرین بیان و آجی بیان نیز در اغلب نقاط کوهستانی آذربایجان میروید و ریشه آن مورد استفاده طبی قرار میگیرد. از گیاهان معروف دارویی ناحیه سردشت یک نوع از شقایق وحشی توسط دکتر لالهزاری کشف گردیده که میتوان با تبخیر هسته آن، دارویی برای مبارزه با اعتیاد بهدست آورد. خصوصیت این دارو در کنگره جهانی داروشناسی تأیید شده و به نام گیاه «آریا» به ثبت رسیده است. اسفند (اسپند) از گیاهان شایع این استان است که بهخصوص در اراضی پست و پیرامون روستاها میروید. در برخی نقاط آذربایجان گیاه حنظل بهصورت بوتههای سبز و پرعرض و طول و مسطح جلب نظر میکند که البته ارزش چندانی ندارد.
فرفیون یا شیر سگ که گیاه سمّی و بیمصرف است در اغلب نقاط مرتفع آذربایجان دیده میشود. گیاهان دیگری چون گُلِ ماهور، تعداد بسیاری از گیاهان خانواده نعناعیان، زنبق، جگن در نقاط مختلف استان دیده میشود. گیاه شوران در پیرامون دریاچه ارومیه مخصوصاً قسمت غرب و جنوب غربی آن بهطور خودرو فراوان دیده میشود. انواع گون در اغلب کوهستانهای آذربایجان وجود دارد و در بعضی نقاط مخصوصاً در قسمتهای مرزی ارومیه از آن کتیرا استخراج میکنند. یوشان یا درمنه که به مصرف خوراک دام و سوخت میرسد و دارای ماده طبی سانتونین میباشد، از دیگر گیاهان این استان است.
جنگلهای استان آذربایجان غربی
جنگلهای این استان بهطور عمده روی کوههای نوار مرزی ایران و عراق قرار دارد و مهمترین آنها جنگل سردشت میباشد. این جنگلها دنباله جنگلهای غرب ایران است و هرچه به شمال میرویم تُنُکتر میشود و پس از مسافتی از صورت جنگلهای انبوه خارج شده و گروههای خیلی پراکنده و تنکی روی نوار مرزی و برخی نقاط دیگر تشکیل میدهد که اغلب مورد تخریب انسان و دام قرار گرفتهاند و آثار این جنگلها را تا شهرستان خوی میتوان دید. بنابراین میتوان گفت که جنگلهای شمال ایران پس از ورود به آذربایجان شرقی، با انقطاعی تقریباً مختصر، شمال این استان را میپیماید و سپس با انقطاعی بزرگ در آذربایجان غربی پیش میرود و در آنجا به سوی جنوب تغییر جهت میدهد و بالاخره به جنگلهای غرب ایران میپیوندد.
جنگلهای سردشت در نقاط سهلالوصول و اطراف جادهها اغلب قطع شده و گاهی به صورت بوتهزار درآمدهاند ولی در نقاط دوردست بهصورت جنگلهای نسبتاً انبوه جلب نظر میکند. این جنگلها از تیپ بلوط میباشد و حدود سه چهارم درختهای آن را بلوط و بقیه را درختان دیگر از قبیل گونههای زیر تشکیل میدهد:
ولیک، ستفز، گردو، کرکو، زبان گنجشک، سیاه آل، گلابی وحشی، توت سفید، گوجه، سماق، پسته و مقداری درختچه مانند شن، سیاهتلو و ... . بهرهبرداریهای زیانبار و تخریب جنگلها طی سالیان اخیر موجب از بین رفن این منابع طبیعی شده است. این بهرهبرداریها شامل قطع شاخ و برگ درختان برای تغذیه دام و سوخت، قطع درختان برای تیر و ستون خانههای روستایی و تبدیل زمینهای جنگلی به زمینهای زراعتی، زغالگیری از علل عمده نابودی جنگلها بوده است.
از گیاهانی که پوشش نباتی زمین جنگل را تشکیل میدهند، گونههای زیر را میتوان نام برد:
گون، تمشک، کاسنی، ختمی، کنگر وحشی، کاهو وحشی، شیرین بیان، بارهنگ، پیاز کوهی، گل ماهور، پنیرک، مقداری کمی ریواس، فرفیون، گزنه، گل گاوزبان، درمنه، بومادران، یونجه، خلر، یولاف، جو وحشی و ... .
سازمان جنگلبانی در چند نقطه از آذربایجان غربی اقدام به ایجاد جنگلهای مصنوعی کرده است که در شهرستانهای مهاباد، ماکو، خوی، ارومیه و ... بهصورت قطعات کوچک و بزرگ بهوجود آمده است.
مراتع استان آذربایجان غربی
آذربایجان غربی به واسطه رطوبت و باران نسبتاً زیاد دارای مراتع مرغوب و فراوانی است و به همین جهت از نقاط مستعد دامپروری ایران و دارای انواع دام موجود در کشور میباشد. هر قدر به مرز غربی کشور نزدیک میشویم مراتع طبیعی بیشتر و مرغوبتر میشود.
مراتع طبیعی این استان اغلب ییلاقی است و مهمترین آنها در نوار مرزی بین ایران و ترکیه و ایران و عراق قرار دارد. مراتع نیمه مصنوعی بهصورت چمنزارهایی هستند که در پیرامون روستاها دیده میشوند.
مراتع گاومیشی بیشتر در پیرامون شهرهای ارومیه، خوی و سلماس دیده میشود که به علت رطوبت زیاد اغلب بهصورت باتلاقی است و سطح آن معمولاً پوشیده از علف است.
در نواحی جنگلی و کوهستانی خرس، گرگ، خوک، روباه، خرگوش، موش و از پرندگان کبک، اردک، غاز وحشی، قرقاول، مرغ وحشی و فاخته، از پرندگان مهاجر پلیکان سفید، فلامینگو، تنجه، کاکایی، مرغ ماهیخوار، انواع مرغابی، لاشخور، درنا، قو، لکلک، حواصیل، انقوت در کنار رودها و دریاچه ارومیه دیده میشود. کبک در دامنهها و شیبهای کوهستانی باز و سنگلاخ یافت میشود و در نواحی پردرخت مشاهده نمیشود. در میان بوتههای کوتاه بین صخرهها آشیانه میسازد.
خارپشت اروپایی در این استان تا کرمانشاه زندگی میکند. این حیوان علاوه بر جنگلها و بوتهزارها در مناطق کشاورزی نیز ساکن میشود. در ارتفاعات مهم منطقه کل و بز کوهی و در جزیره کبودان قوچ، میش ارمنی و پلنگ وجود دارد. از جانوران خزنده انواع سوسمار و مار در این استان وجود دارد. مارهای این منطقه از نوع سمّی و غیرسمّی هستند.
پیش از ورود و استقرار آریاییها در آذربایجان، نژادهای بومی در این منطقه زندگی میکردهاند. در نتیجه کاوشهای باستانشناسی، آثاری مربوط به عصر پارینه سنگی (حجر قدیم) در غارهای سلیمانیه و غارهای نزدیک بیستون و در جنوب آذربایجان و دیگر نقاط بهدست آمده است. درباره جامعه آذربایجان غربی در عصر حجر و مس میتوان از روی نتیجه حفاریهای گوی تپه نزدیک ارومیه، کرانه غربی دریاچه ارومیه اظهارنظر کرد.
در هزاره دوم پیش از میلاد، پیشرفتهای مهمی در تولیدات و زندگی اجتماعی مردم این سرزمین صورت گرفت. در آن زمان تولید مفرغ را کاملاً آموخته و چرخ کوزهگری در همه جا استفاده میشد و در شکل ظروف و تزئینات آن و در دیگر مظاهر فرهنگ مادّی، تغییراتی پدید آمده بود و به همین مناسبت دانشمندان غرب حدس میزنند که در این دوره مهاجرتهایی بهوقوع پیوسته است. اما به عقیده دیاکونوف، دلیلی برای نقل و انتقالهای مهم تودههای یک نژاد از نقطهای به نقطه دیگر در دست نیست. از این رو میتوان گفت که ترکیب نژادی مردم این سرزمین از هزاره سوم تا آغاز هزاره اول پیش از میلاد بدون تغییر بوده است و مردم سراسر این منطقه از دریاچه ارومیه تا بخش علیای دیاله از نژاد گوتی و لولوبی بودهاند. قوم لولوبی بخش وسیعی از کوهها و کوهپایهها از شمال دیاله گرفته تا دریاچه ارومیه و پیرامون آن مناطق را اشغال کرده بودند که از لحاظ نژادی به احتمال قوی با عیلامیها قرابت داشتند.
به زبان هوریانی یا اورارتویی، لولو به معنی بیگانه و دشمن است و اولین بار «نارام سین»؛ نوادۀ سارگن از شاهان اَکَد (سده 23 قبل از میلاد) در کتیبه مشهورش ضمن شرح پیروزی خود، از لولوبیان نیز نام برده است.
از شاهان معروف قوم لولوبی «آنو بانینی» (سده 22 قبل از میلاد) بود که سنگ نبشتهای از او بر صخره سر پل ذهاب نزدیک شهر ذهاب هنوز وجود دارد. قلمروی لولوبیان در آذربایجان بر اساس کتیبههای آشوری به نام «زاموآ»، جنوب غربی دریاچه ارومیه بوده است. لولوبیان در نیمه هزاره سوم پیش از میلاد، دارای دولتی قوی بوده و جامعهای طبقاتی داشتند. گفته میشود که گرجیها از نژاد لولوبی هستند.
براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 جمعیت این استان 3080576 نفر بوده است. بر اساس این سرشماری جمعیت شهرستانهای استان به شرح زیر میباشد:
نام شهرستان |
جمعیت شهری |
جمعیت روستایی |
جمعیت غیرساکن |
ارومیه |
680228 |
283510 |
ـــ |
اشنویه |
35661 |
34369 |
ـــ |
بوکان |
171773 |
52855 |
ـــ |
پلدشت |
12724 |
29347 |
ـــ |
پیرانشهر |
70722 |
52917 |
ـــ |
تکاب |
44040 |
34082 |
ـــ |
چالدران |
17302 |
29096 |
ـــ |
چایپاره |
23769 |
19434 |
ـــ |
خوی |
226760 |
127549 |
ـــ |
سردشت |
59665 |
51925 |
ـــ |
سلماس |
97060 |
95531 |
ـــ |
شاهین دژ |
48980 |
42133 |
ـــ |
شوط |
23294 |
29225 |
ـــ |
ماکو |
52302 |
36561 |
ـــ |
مهاباد |
148230 |
67299 |
ـــ |
میاندوآب |
135880 |
124748 |
ـــ |
نقده |
84154 |
37448 |
ـــ |
زبان آذری یا ترکی آذری به زبانی اطلاق میشود که امروزه بیشتر سکنه منطقه آذربایجان به آن تکلم میکنند. آذری؛ زبان متداول مردم آذربایجان بوده و زبان ترکی با نفوذ تدریجی ترکان سلجوقی در سال 431 هجری قمری در این منطقه رواج یافته است. در جنوب استان آذربایجان غربی، در کنار زبان آذری، زبان کردی نیز صحبت میشود.
بیشتر مردم آذربایجان غربی مسلمان و شیعه اثنیعشری هستند. مذهب تشیع در ارومیه و شهرهای شمالی این استان و تسنن در نواحی جنوبی , غرب و شمال غرب آن متداول است. همچنین سایر اقلیتهای مذهبی از جمله ارامنه و آسوریان نیز از پیش از اسلام در این منطقه زندگی میکنند. در حال حاضر عدهای از کلیمیان نیز در آذربایجان غربی ساکن هستند .
استان آذربايجان غربی به دليل برخورداری از زمينهای حاصلخيز و مناطق طبيعی غنی، از مهمترين مناطق کشاورزی و دامپروری ايران است. توليدات بخش صنعت و معدن 5/4 درصد از صادرات کل کشور را تشکيل میدهد. معادن اين استان بعد از استانهای خراسان و سمنان مقام سوم را از نظر تنوع ماده معدنی دارد. در اين استان انواع صنايع دستی نیز از رونق زیادی برخوردار است.
کشاورزی: استان آذربایجان غربی یکی از مناطق مستعد کشاورزی در ایران است. با وجود این که این استان 6/2 درصد مساحت کشور را دربر میگیرد ولی اراضی کشاورزی آن بیش از 6/5 کل اراضی مزروعی کشور را شامل میشود. در این استان بیش از 24 دشت حاصلخیز وجود دارد که در همه بخشهای استان پراکنده هستند که به همراه رودخانههای متعدد، این استان را به یکی از مراکز کشاورزی در کشور تبدیل کرده است. بیشترین سطح زیر کشت اراضی زراعی به اراضی زراعت دیم تعلق دارد که قسمتهای شمالی و جنوبی و غربی استان را شامل میگردد. گندم یکی از محصولات زراعی استراتژیک بوده و جو نیز از محصولات عمده در این استان میباشد. سیب، انگور، زردآلو نیز از عمده محصولات باغی در استان هستند که در این میان تولید گندم، کفاف مصرف داخل استان را تضمین مینماید.
سایر محصولات زراعی استان عبارتند از سیب زمینی، حبوبات (لوبیا و عدس)، سبزیجات، علوفه (یونجه و شبدر)، دانههای روغنی، خشکبار میوهجات (بادام و گردو)، چغندرقند و توتون.
باغداری: استان آذربایجان غربی با دارا بودن آب و هوای ملایم و خاک مناسب، یکی از مناطق مستعد تولید محصولات باغی بوده و نقش اساسی در تولید محصولات باغی دارد. توسعه صنایع تبدیلی، ایجاد سردخانههای مدرن، ایجاد واحدهای بستهبندی، نمایانگر اهمیت این بخش در اقتصاد کشاورزی میباشد. این استان در تولید سیب، عسل، پرورش گاومیش و تولید محصولات شیلاتی، رتبه اول را در کشور دارد.
دامداری و دامپروری: وجود 5/2 هکتار مراتع در استان و مزارع بسیار گسترده کشت علوفه و ضایعات حاصل از فرایند تولید کارگاهها و کارخانجات صنایع تبدیلی کشاروزی (تفالههای حاصل از فرایند تولید که ارزش غذایی دامی دارند) نقش مهمی در تولیدات محصولات دامی و طیور و شیلات در استان دارند. دامداری یکی از فعالیتهای جامعه روستایی و عشایری استان بوده و از نظر دام و دامپروری این استان از مناطق مهم کشور محسوب میشود. دامداری و دامپروری منطقه را به دو بخش میتوان تقسیم کرد:
قسمتهای جنوبی استان که به دلیل موقعیت طبیعی و وجود منابع طبیعی مناسب تغذیه دام، دامداری و اشتغال در آن به طور عمده به جابجایی و حرکت گلهها متکی بوده و میزان تولیدات حاصله، فراتر از مصرف محلی بوده است. بخشهای دیگر استان نیز در مناطق فاقد مرتع است که تعلیف دامها متکی به چرای روزانه و کشتهای علوفهای میباشد. در مجموع این استان یکی از مناطق عمده تأمینکننده مواد پروتئینی و حیوانی کشور میباشد. این استان از نظر جمعیت گاومیش در مقام اول، از نظر جمعیت گوسفند در مقام دوم و تعداد گاو بومی و تولید گوشت قرمز در مقام سوم در سطح کشور قرار دارد.
پرورش و نگهداری ماکیان در میان خانوادههای روستایی استان رایج است که علاوه بر مصرف محلی، سالیانه درصدی از درآمد خانوارها را پرورش طیور تشکیل میدهد. از طرفی تعداد زیادی مرغداریهای صنعتی و نیمه صنعتی در سطح استان وجود دارد که اکثر این مرغداریها در سالهای اخیر توسعه زیادی داشتهاند.
زنبورداری: این استان با داشتن منابع سرشار طبیعی و پوشش گیاهی غنی به عنوان یکی از مناطق مستعد و پیشتاز صنعت زنبورداری کشور، از درخشندگی خاصی برخوردار بوده به طوری که در سال 1385 و 1386 خورشیدی، در تولید عسل رتبه اول را در کشور کسب نماید.
صنایع کارخانهای: محصولات صنعتی استان آذربایجان غربی عمدتاً در دسته صنایع مصرفی تولید میشوند. سهم گروه صنایع غذایی و آشامیدنی نیز در این صنعت غالب است. این امر همراه با توسعه بخش کشاورزی استان که نهادههای اصلی این گروه صنایع را تأمین میکند و همچنین نزدیکی به بازارهای خارجی نشان میدهد که قابلیتها و امکانات استان برای استقرار و توسعه این گروه از صنایع بسیار گسترده بوده و در طرح آزمایش استان نیز این گروه از صنایع از عملکرد ملی برخوردار شدهاند. در حال حاضر استان آذربایجان غربی با 9 واحد تولیدی کنسانتره سیب و انگور، مهمترین تولیدکننده در کشور محسوب میشود.
صنایع دستی: در اين استان انواع فرش، گليم، صنايع چوبی و پارچههای دستی توليد میشود و علاوه بر آن كارگاههای صابونسازی نيز در سطح استان فعاليت دارند. از اين ميان، بافتههای دستی و صنايع چوبی مانند انواع مجسمههای حيوانات، وسايل شطرنج، جعبه و ميز آرايش بانوان و نقاشی روی چرم دارای شهرت ملی است.
صنايع دستی استان آذربایجان غربی عبارتند از:
بافت انواع قالی، گليم، جاجيم، سجاده، چادرهای كتانی و شال گردن، ريسندگی و بافندگی به شيوه سنتی، توليد جورابهای پشمی، عرقچين، كلاه و دستكش، حصيربافی، سبدبافی، كوزهگری، صنايع چوبی، رنگرزی سنتی، سوزندوزی، سراميکسازی، فرآوردههای پوست و چرم، حصيربافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلدسازی سنتی و ساير صنايع دستی که عمدتاً در زمينه گيوهدوزی چاروقدوزی و ... است.
معادن: استان آذربايجان غربی به دليل وضعيت خاص زمينشناختی و تأثيرپذيری از كليه فازهای كوهزايی، موجب پيدايش تنوع رخسارههای مختلف گرديده و ذخاير معدنی مختلف و متنوعی اعم از غيرفلزی، فلزی و معدنی را ايجاد نمودهاند و لذا معادن آن به ادوار مختلف زمينشناسی تعلق داشته و بدين لحاظ يكی از قطبهای معدنی بااهميت كشور محسوب شده و معادن باارزشی از قبيل انواع سنگ تزئينی، ميكا، نمک آبی، نمک سنگی، گچ و آهک، دولوميت، روميت، سيليس، تالک، پوزولان، تيتان، فسفات و طلا شناسايی و در حال حاضر انواع مصالح ساختمانی و تزئينی، بخش عمدهای از صادرات و نياز كشور را تأمين می نمايد