مختصری از مهاباد :
شهرستان مهاباد با مساحت 2591 کیلومتر مربع و 188289 نفر جمعیت (بر اساس سرشماری سال 1379 ) در موقعیت طول جغرافیایی 45 درجه و 43 دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی 36 درجه و 46 دقیقه شمالی از نصف النهار گرنویج قرارگرفته و با دو بخش ، مرکزی و خلیفان دارای 224 روستا دارای سکنه میباشد . مهاباد دارای آب و هوای کوهستانی با زمستانهای سرد و تابستانهای نسبتا" معتدل و چهار فصل بسیار جذاب است ، رودخانه مهاباد که از داخل شهر عبور نموده و زیبایی خاصی به شهرمی بخشید ،این شهرستان با مردمانی کرد زبان و خون گرم ، مهمان نواز ، صمیمی ، فهمیده در جنوب استان آذربایجانغربی قرار دارد .
تحقیقات مورخین و آثار کشف شده باستان شناسان حاکی از این است که منطقه مهاباد حداقل از سده های اول هزاره اول پیش از میلاد مسیح یکی از مناطق مسکونی ایران بوده است . یکی از این آثار کتیبه ای به خط میخی منسوب به مینوآ می باشد که بین سالهای778 تا 812 قبل از میلاد سلطنت داشته است . کتیبه مذکور تا سال
11890 موجود بوده است . اثر مهم دیگر منطقه ، گوردخمه ای به نام فقره قا یا فخریگاه منسب به دوره ماد می باشد . آثار دیگری مانند پلکانهای سنگی و راهروهای زیر زمینی مشهور به برده کونته درمنطقه کشف گردیده اند که بر نفوذ و هجوم قوم وانی ها به منطقه دلالت دارد . بررسی آثار برجای مانده از زمانهای گذشته ، نشانگر این امر است که تمدن و شهر نشینی در این منطقه از اختلاط فرهنگی و نژادی بین اقوام مختلف مانند : بابلی ها ، آشوریها ، وانی ها ، لولوئی ها ، کوشی ها ، کاسی ها ، مادها و بلاخره تیره های آریایی نژاد کرد بوجود آمده است . اما قدمت تاریخی شهرجدید از کل منطقه کمتر و از پیدایش آن حدود 400سال میگذرد، تااوخر قرن دهم هجری شهر مهاباد دراین منطقه شهرکی به نام دریاس یا دارایاس( همان دارایاس باستانی است که رولن سن به آن اشاره دارد) بعنوان مهمترین مرکز شهری و اداری ناحیه بوده است که خرابه های آن در دهکده نسبتا" بزرگی در 11کیلومتری شمالغرب مهاباد فعلی به همین نام باقی است .
دریاس که بنا به روایت بطلمیوس از جمله شهرکهای ماد در ناحیه اندرقاش(روستایی به همین نام در حدود ده کیلومتری شرق دریاس فعلی و حدود دو کیلومتری فقره قا در حال حاضر وجود دارد ) تا قرن دهم هجری به همین نام شهرت داشته و مرکز فرمانروایی منطقه بشمار می رفته، وجود داشته است . امیر شرف خان بدلیسی مولف شرفنامه ، که در سال 1005 ه . ق نوشته شده در حوادث اواخر قرن دهم هجری در ذکر کشمکشهای حکام محلی کرد در برخورد قدرت مابین صفویه و عثمانیها از ناحیه عثمانیها در ناحیه دریاس به نام مرکز حکومتی منطقه نام میبرد .
شهر مهاباد در ترکیب فعلی ، نخست در اوایل قرن یازدهم هجری توسط سارم بیگ از ملوک کرد ساوجبلاغ موکری، در بخش شمالی نزدیک به خم رودخانه مهاباد (محلات باغ سیسه و دباغخانه فعلی) بنا گردید، وقوع سیل وخرابی محل قدیم باعث انتقال خانه ها به قسمتهای جنوبی و ایجاد محلات تازه در حوالی میدان چهار چراغ (میدان شهرداری فعلی) گردیده است .
در سال 1060 ه. ق ، بداق سلطان ، حکمران مهاباد با شاه سلطان حسین صلح کرد و شهر ساوجبلاغ را که درگیرو دار جنگها مدتی متروک و مخروب مانده بود بار دیگر آباد ساخت ،مرحوم بداغ سلطان ابتدا مسجد جامع را در شهر بنا کرد که سنگ نبشته آن حاکی از اتمام ساختمان در سال 1089 ه ق است . قبل از مسجد جامع (مسجد سور) ، پل بزرگی نیز موسوم به پل سرخ در سال 1084 بر رودخانه مهاباد احداث نموده بود ، مسجد در حال حاضر جهت برگزاری مراسمات مذهبی از جمله نماز جمعه مورد بهره برداری قرارگرفته وپل به دلایل نامعلومی علیرغم عدم هیچگونه مزاحمتی ، در زمان احداث سد مهاباد تخریب گردید . مهاباد (ساوجبلاغ ) تا اواسط سده نوزدهم مرکز حکومت محلی 400 ساله موکری بود. این حکومت در اوایل قرن 18 در ساوجبلاغ اقدام به ضرب سکه نمود. نمونه های چندی از سکه ها موجود است و در کتاب تمدن مهاباد2 تصویر از سکه ها با عبارت ضرب در ساوجبلاغ به چشم می خورد .
نخستین محله شهری در آغاز پیدایش سلوجبلاغ (مهاباد فعلی) در پائین رودخانه در جوار چشمه ای موسوم به چشمه باغ سیب (یا باغ سیسه) ویا بعبارت دیگری چشمه آب سرد که به ترکی سووق بولاغ خوانده میشود قرار داشت ، در اواخر قرن یازدهم هجری ، براثر طغیان رودخانه مهاباد این بخش از شهر ویران گردید و خانه های جدید در بخشهای جنوبی تر شهر ، در شمال خیابان طالقانی فعلی و میدان چوار چرا ( میدان شهرداری فعلی) بنا گردید . مقارن این ایام ابنیه و آثار جدیدی در شهر احداث و شهر تحت تاثیر موقعیت سرحدی و نظامی خویش و روابط متشنج ایران و عثمانی (ترکیه فعلی) از یکسو و سهولت دسترسی به مناطق عراق و عثمانی ، یعنی دروازه های غربی ایران به سمت خاورمیانه و اروپا ، مراحل متناوبی از هرج ومرج و انحطاط ، رونق تجارت و آبادانی را پشت سر گذاشته است .
در دوره قاجاریه ، موقعیت سرحدی و ارتباطی منطقه ، موجب رونق وآبادی مهاباد نیز گردید . شاهان و تامرای قاجار به نواحی مرزی ایران و عثمانی و آبادای و استحکام آنها توجه خاص داشتند، خصوصا" عباس میرزا که فرمانروای غرب ایران بود به این امر توجه بخصوصی داشتند و کوشش نمود توسط میرزا صالح شیرازی که نماینده ایران در لندن بود جمعی از مهاجرین اروپایی را برای سکونت به ایران جهت اسکان در نواحی مهاباد فعلی ترغیب نماید که مقدور نگردید .
در دوره قاجار از شهرهای مختلف ایران و کشورهای همسایه تجار و بازرگان به مهاباد فعلی آمده و در سراها و کاروانسراهای متعددی از جمله سراهای موصلیان ،کریمخان ، کاشی ها ، نراقی ها،... و کاروانسراهای سیمون ، همدانی ها ، تاجر باشی ، کوسه و...نسبت به مبادله کالا ومال التجاره وارده از شام و بیروت و عراق و توزیع آن در داخل کشور واز طرفی صدور کالاهای داخله به کشورهای همسایه مخصوصا" عراق می پرداختند .
قبل از جنگ جهانی اول فرق مختلف قومی و مذهبی از جمله یهودیها ، ارامنه ، آشوریها ، ترکها و ....درکنار ساکنان بومی منطقه به خوشی زندگی میکردند ، ارامنه که بر اثر فشارهای دولت عثمانی به ایران مهاجرت نموده بودند در جنوب شهر در محله بزرگی به نام محله ارامنه (گه ره کی هه رمه نیان) ، سکونت داشتند که اکثرا" در جریان جنگهای اول ودوم جهانی همراه سپاه روس به آن کشور مهاجرت ، یا به شهرهای بزرگ کشور کوچ نمودند . کلیمی ها نیز حدودا" در مرکز شهر در محله ای به نام محله کلیمیان (گه ره کی جوله کان) سکونت داشتند و سایر اقوام بصورت پراکنده در سطح شهر و روستا با ساکنان بومی منطقه سکونت داشته و همه در کمال آرامش ضمن همزیستی مسالمت آمیز با همدیگر تمامی مراسمات شادی و عزا ی خود را بدون هیچگونه تعرضی از طرف دیگری و حتی با مشارکت عموم برگزار میکردند .
مطالعات بخش مسکن نشان میدهد که بیشتر بخشهای جدید در مناطق توسعه یافته ، در گذشته پوشیده از باغات سر سبزی بوده است و هنوز نام بعضی محلات شهر به نام باغات سابق مشهور است از جمله محلات شمالی شهر مانند باغ سیسه ، باغ قوپی ، باغ گولان ، باغ ساوا ، باغ گردو ، باغ حسنخان و . . . . .در اذهان و خاطره های مردم وجود دارد .
از مهمترین عامل توسعه در منطقه می توان از احداث سد مهاباد در سال 1347 و مجتمع کشت و صنعت در سال 1356 ( که متاسفانه بخوبی از آن بهره برداری نمیشود )را نام برد ، از جمعیت شهر قبل از انجام سرشماری چند سند تاریخی وجود دارد که درآنها چنین آمده است :
در سال 1824 میلادی مقارن با سال 1213 شمسی (171 سال قبل) بیلی فراسر مهاباد را شهری زیبا و دلنشین در کنار رودخانه ای با صفا توصیف میکند . در سال 1890 میلادی مقارن با سال 1269 شمسی
(115 سال قبل) ایزابلا بیربیشاب به مهاباد آمده و میگوید این شهر پنجهزار (5000) نفر جمعیت داشته است . در سال 1945میلادی مقارن با سال 1324 شمسی جمعیت مهاباد 16000 نفر گزارش شده است ،
در اولین سرشماری رسمی که د رسال 1335 انجام گرفته است جمعیت مهابادبالغ بر 20333 نفر و در سال 1370 جمعیت آن 98100 نفر و برای سال 1384 این جمعیت 183300 نفر برآورد گردیده است .
شهرستان مهاباد با مساحت 2592 کیلومتر مربع دارای :
ردیف |
شرح |
مساحت |
واحد |
تولید |
واحد |
ملاحظات |
1 |
سطح زیر کشت باغات مثمر |
6927.5 |
هکتار |
|
|
|
2 |
سطح زیر کشت باغات غیر مثمر |
410 |
هکتار |
|
|
|
3 |
سطح زیر کشت گندم |
26600 |
هکتار |
49823 |
تن |
|
4 |
سطح زیر کشت نخود |
7775 |
هکتار |
3767 |
تن |
|
5 |
سطح زیر کشت یونجه |
4274 |
هکتار |
27511 |
تن |
|
6 |
سطح زیر کشت چغندر قند |
2300 |
هکتار |
92000 |
تن |
|
7 |
سطح زیر کشت میوه های هسته دار |
1500 |
هکتار |
4676 |
تن |
|
8 |
سطح زیر کشت انگور |
600 |
هکتار |
1089 |
تن |
|
9 |
سطح زیر کشت گردو ، بادام ، ..... |
2260 |
هکتار |
|
تن |
|
10 |
مجموع سطح زیر کشت |
52646.5 |
هکتار |
|
|
|
11 |
اراضی منابع طبیعی و چراگاهی مناسب |
190000 |
هکتار |
|
|
|
12 |
جمع کل |
242646.5 |
هکتار |
|
|
|
باتوجه به داده های جدول حدود 10٪ سطح شهرستان مهاباد دارای پوشش سبز می باشد ، که با کسر سطوح شهری و دهات و سایر تاسیسات شهری و روستایی مشخص میگردد که منطقه ای سر سبز است
بررسي وضعيت اقليمي شهرستان مهاباد
گزارش ايستگاه هواشناسي مهاباد
شهر مهاباد در قسمت جنوبي استان در عرض جغرافيايي َ46 و ْ36 شمالي و طول جغرافيايي َ43 و ْ45 شرقي قرار گرفته است و ارتفاع آن از سطح دريا 1385 متر ميباشد.شهر مهاباد در كنار رودخانه هاي سيمينه رود و زرينه رود كه از رودخانه هاي بزرگ استان مي باشند قرارگرفته است .
با توجه به اينكه در طول دورة آماري 1986 لغايت 1996 متوسط درجه حرارت گرمترين ماه 67/24 درجه سانتيگراد و ميانگين بارندگي سالانه326 ميليمتر و ميانگين دماي متوسط سالانه 9/13درجه سانتيگراد بوده است. نوع اقليم آن نيمه خشك ميباشد.
ميانگين روزهاي يخبندان در طي اين دورة آماري 2/89 روز ميباشد و متوسط سرعت وزش باد 8/2835 متر بر ثانيه و ميزان متوسط رطوبت طي اين دورة آماري 45/54 درصد ميباشد.
خصوصيات جغرافيايي و اقليمي
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
آثار و ابنيه تاريخي شهرستان مهاباد تاريخ مهاباد : شهر مهاباد ، مركز شهرستان مهاباد در استان آذربايجان غربي با پهنه اي حدود 15 كيلومتر مربع در جنوب آذربايجان غربي قرار دارد . شهر مهاباد در گذشته « سابلاغ » يا « ساوجبلاغ مكري » ناميده مي شد . سابلاغ از واژه تركي « سويوغ بولاغ » يعني چشمه سرد گرفته شده است . در سال 1314 هجري قمري به دستور پهلوي اول به همان نام باستاني اش « مهاباد » كه يادآور زندگي قوم ماد در اين ديار است ، نامگذاري شد . شهر قديمي و باستاني اي نزديك آن به نام « درياز » وجود داشته كه خرابه هايي از آن بر جاي مانده و تنها روستاي نزديك اين شهر باستاني به همان نام به وجود آمده است . مهاباد كه آبادي كوچك و بي اهميتي بود ، در 1308 هجري قمري بوداق سلطان در آخر پادشاهي شاه عباس اول صفوي حكومت مكري را به دست گرفته و مهاباد را مركز فرمانروايي خود كرد . او ( بداق سلطان ) آثاري چون « پردي سور » يا پل سرخ ( 1079 هجري قمري ) و « مزگوتي سور » يا مسجد سرخ ( 1089 هجري قمري ) از خويش به يادگار مانده است . شهر مهاباد به دليل قرار گرفتن در جنوب غربي درياچه اروميه و ميان راههاي ارتباطي شهرهاي اروميه به مياندوآب ، سقز و سردشت ، جايگاه ويژه اي داشته و محل برخورد راههاي آذربايجان غربي ، آذربايجان شرقي و كردستان است كه ايجاد سد مهاباد نيز در رشد و گسترش شهر اهميت ويژه اي داشته است . شهر مهاباد و پيرامون آن از ديرباز خاستگاه صدها سياست پيشه، سردار، دانشمند، شاعر، عارف، پهلوان، هنرمند و ... از جمله استاد علامه ملاحسين مجدي، استاد احمد ترجانيزاده ، حسن حزني يكرماني، استاد عبدالرحمن شرفكندي، دكتر مصطفي خرم دل، محمد قاضي، دكتر جواد قاضي، سيد محمد امين شيخ الاسلامي مكري، قاضي محمد و ... بوده است . مسجد جامع مهاباد : زيباترين و جالبترين اثر تاريخي بجاي مانده از دوران صفوي در منطقه غرب و شمال غرب ايران مسجد جامع مهاباد يا مدرسه شاه سليمان ميباشد كه اكنون در قلب شهر قرار گرفته است و خطبه هاي نماز جمعه شهر در آن برگزار مي شود ، اين مسجد كه اساساً به عنوان مكان تعليم علوم ديني آن زمان در شهر مهاباد كه قديمي ترين و متمركزترين شهر منطقه بوده بوجود آمده است در زمان شاه سليمان صفوي و فرمانروايي تنها سلطان و حكمران نيكوكار منطقه كردستان يعني بداق سلطان ساخته شده است . ( بداق سلطان از نوادگان صارم بيگ و فرزند شيرخان مي باشد ) كه زمان ساخت اين مسجد زيبا به سال 1809 هجري قمري بر مي گردد كه مساحت كلي اين مسجد با حجره هاي رو به حياط و يك سردر ورودي و يك حوضخانه در ضلع جنوبي 1259 متر مربع است . شبستان زيباي آن كه مقدمه اي بر شبستان مسجد وكيل شيراز است داراي ده ستون سنگي نخودي رنگ است كه ارتفاع هر يك از آنها 60/2 سانتي متر است و بصورت يك پارچه و دو پارچه قرار دارد و سقف سرستونها مربع و طول هر ضلع هفتاد سانتي متر است و غير از پايه هاي مسجد و اين ستونها و كف حجره هاي بيروني كه از نوع سنگهاي ذكر شده ( نخودي رنگ ) پي ريزي شده اند و بقيه بنا كلاً از آجر قرمز چهارگوش و ملات و گچ وش و غيره است .پشت بام اصلي مسجد را هيجده گنبد آجري نيم كره اي پوشانده كه سابقاً با ناودان هاي سنگي آبريز آن ميسر شده بود . محراب آن در بخش شمالي قرار دارد و طبقه دوم آن كه بخشي جزئي را شامل مي شود ويژه نماز گزاران زن است كه با بخش اصلي تفاوت كلي دارد . صحن حياط مشتمل بر حجره هاي متعدد است كه قرينه ورودي آن را حوضخانه اي زيبا تشكيل مي داد ، اما متاسفانه بر اثر سهل انگاري گنبد و طاق اين حوضخانه به كلي از بين رفته بود كه در چند سال اخير مجدداً به همان فرم و شكل اوليه بازسازي شده است .نماي داخلي مسجد جامع مهاباد نماي داخلي حياط و يك حوضخانه مسجد جامع مهاباد |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شهرستان مهاباد كه يكي از شهرهاي كردنشين استان آذربايجان غربي است داراي انواع مختلفي از صنايع دستي است. در اين شهر و روستاهاي اطراف آن در حدود 300 خانوار با احتساب بعد هر خانواده 5 نفر و نيز تعدادي كارگاه توليدي به فعاليت در توليد انواع صنايع دستي اشتغال دارند. عمده صنايع دستي اين منطقه شامل قاليبافي- منجوق دوزي- پولك دوزي- سكه دوزي- سوزن دوزي- سجاده بافي- صنايع چرمي- رودوزي- لحاف دوزي- قرقره بافي بافت پارچه مخصوص لباس كردي- خراطي و چاقوسازي مي باشد. قالي بافي به غير از توليد فرشهاي سنتي و محلي كردي در سالهاي اخير فرش بافي در مهاباد گسترده تر شده و كارگاههاي مختلفي در اين شهر با بافت و توليد انواع فرشهاي رج 50 به بالا با نقشه هاي شهري و گردان اشتغال دارند. نقشه فرشهاي توليد شده در مهاباد به سفارش تجار شهرهاي مختلف از جمله تبريز مي باشد و از نقشه هاي گل فرنگ- لچك ترنج- شاه عباس- زيرخاكي با رنگ زمينه كرم- لاكي- سرمه اي پوست پيازي در آنها استفاده مي شود رنگرزي پشم ها اكثراً با رنگهاي شيميايي است دار مورد استفاده براي بافت دستگاه قاليبافي تبريزي و ايستاده و گره تركي متقارن به سبك فرشهاي تبريز مي باشد اين قالي ها در انواع مختلف پشتي- ذرع و نيم- قاليچه- پرده- 4*3 متر و حتي بزرگتر نيز بافته مي شوند. نقوش بكار رفته در قاليبافي مهاباد منجوق دوزي پوشش محلي زنان كرد داراي تزئينات زيبا و منحصر به فرديست اين تزئينات اكثراً توسط انواع صنايع سوزن دوزي از جمله منجوق دوزي- سكه و مليله دوزي و ساير انوع هنرها با مصالح درخشان و رنگين برروي لباسها محلي انجام مي شوند. با توجه به علاقه و تلاش كردها براي حفظ آداب و سنن خود امروزه نيز انواع محصولات منجوق و سكه دوزي شده بخصوص براي مراسم رسمي و عروسي ها در شهرستان مهاباد توليد و به ساير مناطق كردنشين عرضه مي شود. منجوق دوزي قدمتي ديرينه داشته و از زمان ساسانيان رايج بوده است. در نمونه هاي بسيار زيباي منجوق دوزي سنتي تنها اصالت و ظرافت طرحها حيرت آور نيست بلكه مهارت دست دوزندگان آن دانه ها را چنان دلنشين و استوار در كنار هم نشانده كه گويي از دستگاههاي پيشرفته كامپيوتري براي محاسبه محل قرار گرفتن منجوقها استفاده شده است. دوخت منجوق به 2 طريقه انجام مي شود اول آنكه دانه هاي منجوق را يكي يكي يا در تعداد كم 2 يا 3 عدد هر بار داخل سوزن كرده و به پارچه مي دوزند. روش ديگر آن است كه ابتدا منجوقها را به بند كشيده بعد در فاصله هر چند منجوق بند آنرا توسط سوزن و نخ ديگري به پارچه مي دوزند البته بايد توجه داشت كه در اين روش دوام كار انجام شده كمتر است. سكه و پولك دوزي پولك به صفحات مدور و كوچكي گفته مي شود كه از جنس طلا و نقره و آلياژي از برنج و مس بوده و براي تزئين پوشاك و به مفهوم عام بكار برده مي شود. امروزه بجاي پولك از سكه هاي كوچكي كه از رواج افتاده باشد نيز استفاده مي كنند. پولك نيز از تزئينات متداول پوشاك سنتي زنان كرد است. فعاليت در اين رشته در مهاباد به شكل كارگاهي و خانگي هردو وجود دارد. در كارگاههاي پولك دوزي انواع كلاه پولك دوزي شده تهيه مي شود اما زنان خانه دار انواع جليقه – كمر بند و لباس پولك دوزي شده نيز توليد مي كنند. پولك دوزي اغلب همراه با منجوق دوزي متداول است. نمونهاي از لباس پولكدوزي شده در مهاباد سوزن دوزي ايرانيان كه در كارهاي تزئيني و آرايشي معروفند و دلبستگي زيادي به آن نشان مي دهند در تكميل كارهاي تزئيني به سوزن دوزي روي آورده اند زنان كرد در منطقه مهاباد انواع سوزندوزي هاي زيبا را به شكل گلدوزي دستي دوي دستمال – جاجيم- گليم – جل و انواع كيف هاي چرمي انجام مي دهند. سوزن دوزي مهاباد رودوزي رودوزي عبارت است از دوخت قطعات مختلف پارچه در كنار هم كه اكثراً رويه لحاف و روانداز را تشكيل مي دهد زنان سخت كوش مهاباد با در كنار هم قرار دادن انواع تكه پارچه هاي بي استفاده آثار هنري زيبائي خلق مي كنند كه اكثراً جنبه خود مصرفي دارد. نوع ديگري از رودوزي كه به همراه سوزن دوزي و گلدوزي سنتي انجام مي شود براي تزئين انواع رختخواب پيچ- بقچه لباس كيسة مخصوص حمام يا حمل وسائل و غيره....نيز در اين منطقه مرسوم است. مصنوعات چرمي در حال حاضر تهيه و توليد برخي مصنوعات چرمي نظير انواع چاروق (كفش از جنس چرم و گاهي رزين و لاستيك كه بندها و تسمه هاي بلند دارد و بندهاي آن بدور ساق پا پيچيده مي شود) و نيز انواع كيف زنانه و مردانه و زين ويراق اسب در مهاباد مرسوم است. در شهر مهاباد چند كارگاه نساجي وجود دارد كه در حال حاضر بيشتر به توليد چارق اشتغال دارند چارق (پاي پوش زينتي مردان و زنان كرد) در گذشته از رونق قابل ملاحظه اي برخوردار بوده است. ولي در سالهاي اخير به علت رواج انواع كفشهاي ماشيني اهميت ديرينه آن از ميان رفته است و اكثر توليدات اين كارگاهها مورد توجه خريداران غير بومي است. چاروق را كه در اصطلاح محلي كالك مي نامند در دو نوع تخت چرمي و لاستيكي توليد مي شود. نوع تخت لاستيكي داراي قيمت پائين تري بوده و در مقايسه با چارق چرمي بيشتر مورد توجه افراد محلي و بومي است. كف چاروق چرمي و بدنة آن از چرم يك تكه بوده و نوك آن نيز رو به بالا و خميده است. مهمترين مادة تشكيل دهنده چاروق چرم گاو است. هر توليد كننده بطور معمول در طول روز قادر به تهيه 2 عدد چارق چرمي است. براي تهيه چاروق پس از تهيه و آماده نمودن چرمي آنرا برش داده و در اندازه مورد نظر قالب گيري مي كنند و بعد از خشك نمودن آن در حالي كه كاملاً انعطاف پذير مي باشد رويه بافته شده را به آن مي دوزند براي تزئين چاروق نيز از 2 عدد منگوله نخي استفاده نموده و حاشيه آنرا با مفتول سيمي بسيار نازك لبه دوزي مي كنند. پوشش داخلي چاروق نيز از نوعي پارچه مخملي نايلوني تشكيل مي شود. كيف چرمي بند دار زنانه نيز يكي ديگر از فرآورده هاي دستي شهر مهاباد را تشكيل مي دهد اين محصول به علت اصالت و زيبايي و مناسب بودن قيمت خواستار زيادي در بازارهاي غير محلي دارد. براي تهيه كيف زنانه ابتدا چرم را به قطعات مورد نياز براي تهيه كيف مي برند و پس از صاف نمودن و آماده ساختن آن برروي قسمتي كه رويه كيف را تشكيل مي دهد محل خطوط و نقوشي را كه بايد سوزندوزي شود مشخص نمود و آنرا به سوزندور تحويل مي دهند و در ادامه به كمك درفش دور تا دور رويه و بدنه سوراخ مي گردد و از داخل سوراخها بند چرمي باريكي كه دسته كيف را نيز شامل مي گردد عبور داده مي شود. در گذشته توليد زين ويراق اسب نيز در اين منطقه رايج بوده است. ابزار كار تهيه كنندگان مصنوعات چرمي يا سراج ها شامل كاردك- درفش- مشته- گزن- قالب چوبي- سوزن و ميزكار است. مصنوعات چرمي مهاباد قرقره بافي(گيپوربافي) قرقره بافي در زمره آن دسته از صنايع خانگي است كه داراي سابقه نسبتاً طولاني است و امروزه بيشتر در شهرستان مهاباد متمركز است. در اين شهر عده زيادي از زنان خانه دار و دختران دانش آموز با استفاده از قلاب مخصوص و نخ قرقره كه معمولاً به رنگهاي سياه- سفيد- طلايي- و قهوه اي است محصولاتي كه نظير عرق چين – روميزي- زيرليواني- سالفت و غيره تهيه مي كنند. قرقرهبافي كاري از زنان و دختران مهاباد قلاب بافي از جمله ديگر هنرهاي سنتي و خانگي زنان مهاباد كه سابقه اي در حدود 45 سال دارد قلاب بافي است. انواع شال گردن- روسري- بلوز- شنل- شال- به طريق قلابدوزي تهيه مي شود كه به دليل برخورداري از ظرافت – زيبائي و طراوت حساس از بافت دستي مورد توجه مصرف كنندگان است مواد اوليه قلاب بافي انواع نخ كامواست قلاب بافي كاري از زنان و دختران مهاباد سجاده بافي و بافت پارچه و لباس كردي سجاده بافي به منظور تأمين شرايط مكان نمازگذار از لحاظ طهارت و پاكي در مهاباد همانند ساير مناطق كرد نشين استان مردم است. ابعاد سجاده معمولاً كوچك و قابل حمل بوده و اكثراً توسط نخ هاي پشمي خود رنگ سفيد- كرم- سياه و با طرحي شبيه محراب بافته مي شود. همچنين به علت علاقه شديد كردها به حفظ آداب و سنن خود بافت پارچه هاي مخصوص لباس كردي (بوزو) كه معمولاً در عرض 20- 25 سانتي متر بافته مي شود مرسوم است. از هر 22 متر آن يكدست لباس كردي تهيه مي شود. نحوه توليد بدين ترتيب است كه بافنده اقدام به چله كشي و ماسوره پيچي نخهاي تابيده شده پشمي نموده و با توجه به ابعاد محصول مورد سفارش از شانه مناسب كه بر حسب نوع بافت متفاوت بوده و تفسير مي كند استفاده مي نمايد سپس با به حركت درآوردن ماكو به كمك دست كه در داخل آن ماسوره حاوي نخ هاي پود قرار دارد و با استفاده از پا براي ايجاد درگيري نخ هاي پود و تار عمل بافت را انجام مي دهد. متأسفانه امروزه به علت رواج صنايع نساجي ماشيني اين حرفه رو به فراموشي مي رود. خراطي برخي صنايع چوبي از جمله خراطي در شهرستان مهاباد وجود دارد كه كه به توليد انواع مهره هاي شطرنج- تخته نرد- چوب لواش پزي- دوك نخ ريسي- پايه آباژور – ميز- مبل و صندلي- دسته چكش- چوب تعليمي- چوب سيگار- عصا و... مي پردازند. چاقو سازي يكي ديگر از صنايع دستي منطقه مهاباد چاقوسازي است انواع چاقوهاي زيباي دستي جيبي و كاردهاي مخصوص آشپزخانه و سلاخي با استفاده از كمك فنرهاي كهنة اتومبيل ها و ساير مصالح فولادي و آهني توسط استادكاران ماهر اين شهرستان توليد مي شود كه بيشتر توليدات جنبه خود مصرفي دارد. انواع چاقوهاي زيباي دستي جيبي و كاردهاي آشپزخانه مهاباد غارهاي شهرستان مهاباد : ـ غار سهولان : سهولان يكي از مهمترين و كمنظيرترين غارهاي طبيعي كشور و از شگفتانگيزترين جلوههاي طبيعت زيباي سرزمين آذربايجان غربي است كه از ديرباز براي ساكنان منطقه مكاني شناخته شده بود و حتي در قسمتهايي از آن از دورانهاي قبل از ميلاد، انسانها سكونت داشتهاند. اين غار در اثر پيگيريهاي اداره كل حفاظت محيط زيست آذربايجان غربي و بر اساس مصوبه شماره 169 شوراي عالي حفاظت محيط زيست به عنوان اثر طبيعي، ملي در فهرست مناطق چهارگونه تحت مديريت سازمان حفاظت زيست درآمده است. نمايي از تابلوي ورودي غار سهولان نمايي از قسمتهاي داخلي غار سهولان ـ موقعيت جغرافيايي : غار سهولان در 46 درجه شرقي از نصفالنهار گرينويچ و 36 درجه و 46 دقيقه عرض شمالي واقع شده است. ـ راه دسترسي : غار سهولان در 155 كيلومتري جنوب شرقي اروميه و 41 كيلومتري جنوب غربي شهر زيباي مهاباد و در جنوب درياچه اروميه، بر سر جاده برهان كه بطور ميانبر، مياندوآب را به شهر بوكان وصل ميكند بين دو روستاي عيسيكندي و سهولان قرار دارد و به لحاظ مجاورت با روستاي سهولان به اين نام معروف گشته است. راه آن تا روستاي عيسيكندي به مسافت 37 كيلومتر از شهرستان مهاباد آسفالته و 4 كيلومتر در امتداد راه عيسيكندي به سهولان خاكي است.
ـ تشريح وضعيت كلي غار : غار سهولان در دامنه رشتهكوههايي به نام قوتور قرار دارد كه بلندترين نقطه آن در سطح درياهاي آزاد 2200 متر ارتفاع دارد، ارتفاع دهانه اصلي آن در حدود 1765 متر و ارتفاع دهانه ديگري كه در فاصله نهچندان دور از دهانه اصلي واقع شده در حدود 1795 متر، و ارتفاع سطح آب درياچه موجود در دل غار از سطح درياهاي آزاد 1750 متر است. دهانه اصلي غار در اصطلاح محلي بنام كونه كوتر به معناي لانه كبوتر خوانده ميشود كه مركب از دو واژه كونه بمعناي روزن و كوتر به معناي كبوتر است و سبب آن انبوه كبوتراني است كه در مدخل غار و ابتداي درياچه لانه كردهاند. محوطه ورودي اين مدخل در ارتفاع 7 متري از سطح جاده بصورت قطعه زمين هموار نعلي شكل و پوشيده از چمن است كه چندين درختچه نيز از دل صخرههاي غار بيرون زده است. پس از طي حدود 30 متر سراشيبي تند و خطرناك به كف درياچه ميرسيم و با منظره استلاگميتها و استلاگتيتهاي زيبا، كوتاه گل كلمي و پنجهاي روبرو ميشويم. دهانه ديگري كه به فاصله نه چندان دور از دهانه اصلي و در ارتفاع بالاتري قرار دارد مدخلي است تنگ و باريك و انباشته از سنگهاي فرو ريخته كه انسان بايد براي رسيدن به كف غار و درياچه، حدود 50 متر در دل كوه به سختي پايين برود. اين مدخل در اصطلاح محلي بنام كونه مالان بمعناي روزن منازل مشهور است وجود اين وجه تسميه حكايت از آن دارد كه بشر در دورانهاي مختلف در آن منزل كرده است، به استناد لايههاي سفالي كه از منطقه دالان اصلي و تالار بزرگ و دهليز ورودي كونه مالان بدست آمده است اين غار در هزارههاي دوم و اول قبل از ميلاد تا دوره پارتي و اسلامي و حتي زمانهايي از قرون وسطي مورد سكونت واقع شده است.وضعيت داخلي غار با گذر از محوطه غار به دهانه آن ميرسيم كه ارتفاع آن از بام غار در حدود 30 متر، عرض 12متر و ارتفاع آن 9متر ميباشد. با گذشتن از روي سنگهاي ريزش كرده به دهانه غار به ابتداي درياچه ميرسيم كه آبي صاف و زلال با عمق متفاوت دارد وسعت اين درياچه در حدود 50 * 30 مترمربع، ارتفاع گنبدي شكل اين بخش از سطح ايستايي آب حدود 30 متر ميانگين عمق آب در حدود 12 متر ميباشد. درياچه اول توسط يك دالان به عرض 2 متر، ارتفاع 8 متر، طول 40 متر، ميانگين 12 متري به درياچه ديگري منتهي ميشود كه داراي زيبايي خاصي است اين قسمت از درياچه اولي بزرگتر است و وسعتي معادل 42 * 58 مترمربع، ارتفاع گنبدي 50 متر (تقريبي) و ميانگين عمق متعادل 11 متر را دارا است. در ارتفاع اين درياچه علاوه بر يك خشكي، شبه جزيرهاي كه به راحتي ميتوان بر روي آن از قايق پياده شد همچنين گلوگاهها و ايوانهاي طبيعي وجود دارد كه انتهاي آنها به صورت تونلي در طرف راست درياچه وجود دارد كه قايق پلاستيكي چهار نفره به سختي از آن عبور ميكند چرا كه عرض آن در بعضي از جاها به 5/1 متر ميرسد. ميانگين عمق اين قسمت در حدود 15 متر است اين تونل در انتها به اندازهاي باريك ميشود كه فقط يك نفر با تيوب ميتواند از آن عبور كرده و در نهايت به بن بست برسد. به هر حال شناسايي كامل غار نياز به تحقيقات و كاوشهاي گستردهاي دارد. نمايي از دالانهاي غاز سهولان
ـ زمين شناسي غار : پوسته خارجي كوه (كوتر) كه غار درون آن قرار دارد از سنگهاي آذرين از نوع آندريت و بازالت پوشيده شده ولي لايههاي زيرين متشكل از لايههاي رسوبي از نوع مارن و ماسه سنگ است و به نظر ميرسد غار قبل از تشكيل در ارتفاع پايينتري از سطح فعلي و انباشته از آبهاي زيرزميني بوده است انحلال لايههاي رسوبي سست بالاتر و سقوط آنها بر اثر فعاليتهاي زمينشناسي دوره كرتاسه (قريب70 ميليون سال قبل) موجب پديد آمدن غار فعلي شده كه آب بالا آمده از منافذ موجود در زيرزمين رسوخ پيدا كرده و از دل چشمههاي دره پايين دست در سمت چپ جاده جاري ميشود و همين باعث ايستايي سطح آب درياچه شده است. اين غار نخستينبار توسط ژاك دو مورگان فرانسوي مورد كاوش و بررسي قرار گرفته است. وي كه در روزهاي اول تا چهارم اكتبر سال1890 ميلادي يعني حدود 107 سال پيش از اين غار ديدن كرده است. نمايي از استقبال مردم جهت بازديد قسمتی از جاذبه های طبیعی شهرستان :
|