loading...
دنیای فیلم و سریال
فرهاد بازدید : 233 شنبه 15 شهریور 1393 نظرات (0)
مواد مخدر و اعتیاد در شهرستان سردشت

معضلی که امروزه بسیاری از جوامع، من جمله جامعه‌ی ما با آن روبرو هستند اعتیاد و قاچاق مواد مخدر است. در واقع بعد از تجارت نفت و اسلحه قاچاق موادمخدر امروزه سودآورترین تجارت جهان محسوب می‌شود... شاید باورکردنی نباشد؛ اما در روز جهانی موادمخدر سازمان ملل فاش کرد که تجارت مواد در کشوری مثل افغانستان تنها در عرض چهار سال از چهار میلیارد دلار به شصت و یک میلیارد دلار در سال رسیده است! متأسفانه این روند کماکان در حال افزایش است. جالب آنجاست که تا دیروز که افغانستان فقط تولید کننده مواد بود امروزه بیش از یک میلیون معتاد دارد و این تعداد روزبه روز در حال افزایش است.

اعتیاد و قاچاق مواد مخدر در شهر من سردشت چگونه است؟ سردشت که دارای طبیعت بکر و زیبا است تا دو سه سال پیش اگر تعداد انگشت شماری معتاد داشت کاملاً شناخته شده بودند؛ در نتیجه یا به شهرهای دیگر می‌رفتند یا اطرافیان آنان برای بهبودی‌شان اقداماتی انجام می‌دادند یا مواظب بودند اعتیاد آنان به دیگران سرایت نکند...
اما این دو سه سال اخیر همزمان با وارد کردن قرص‌ها و مواد پیش‌ساز انواع مخدرها بخصوص شیشه، همه چیز در سطح شهر ما تغییر کرد... به دنبال افزایش عرضه، تقاضا هم بالا رفت... آمار معتادین در سطح شهر به میزان نگران کننده‌ای رسید خانه‌باغ‌های اطراف سردشت محل تولید مواد مخدر بخصوص شیشه و نیز پاتوق قاچاقچیان شد، قیمت زمین و باغات طی روندی نجومی افزایش یافت و تولید و قاچاق داروهای روان‌گردان چیزی برای عموم مردم جز بدبختی و اعتیاد و بی‌سرپرست شدن عده‌ای زیاد از کودکان به همراه نداشت... اعتیاد بسیاری از زندگی‌ها را به کام سیاهی و نابودی کشاند... تا دیروز که قاچاقچیان مشروبات الکلی عده‌ای را معتاد الکل کرده بودند امروز خطرناک‌تر از آن یعنی شیشه هم اضافه شد...
تجارت مواد پیش‌ساز مخدرها بخصوص پیش‌ساز شیشه در اندک زمانی به علت بیکاری، سود سرشار و نیز نبود بستر فرهنگی مناسب برای روبرو شدن با این معضل هر روز بیشتر و بیشتر شد، عده‌ای آنچنان پولدار شدند که نامشان در سطح منطقه و شهر بر سرزبان‌ها افتاد... باغ‌های بزرگ احداث کردند... خانه‌های آنچنانی ساختند... و با ماشین‌هایی در سطح شهر ظاهر شدند که برای خیلی‌ها باور کردنی نبود. گویا آن‌ها هم از قافله شیشه‌ای‌ها عقب مانده‌اند. از قافله‌ی کسانی که همه چیزشان شیشه‌ای است از لبخندهای شیشه‌ای تا زندگی و احترام شکننده‌ای که به یمن پولشان در بین بعضی از انسان‌ها دارند...
انسان چند سال می‌تواند زنده بماند... مگر زندگی چند سال است... مگر نه این است که آغاز هر زندگی را پایانی هست... درست است که منطقه محروم و قبول که بیکاری خیلی دردآور است، این هم درست که اگر در ورطه‌ی فقر بی‌افتی حتی دوستانت اطرافیانت قبولت ندارند، یا در حاشیه قرار می‌گیری و از دید خیلی از مردم که عمدتاً پول پرست هستند بی‌عرضه تلقی می‌شوی... ولی بدبخت کردن انسان‌های دیگر به چه قیمتی! ثروتمند شدن به قیمت تجارت مرگ! خلاصه از این‌ها بگذریم گوش عده‌ی بدهکار این حرف‌ها نیست... با شیشه آنچنان عجین شدند که انگار گم شده‌ی چندین ساله‌شان بود... تا توانستند بدبخت کردند و اندوختند... بیچاره خانواده‌هایی که در این بین افرادی از آن‌ها آلوده‌ی اعتیاد شدند... فقط خدا می‌داند چه‌ها کشیدند، بچه‌های بی‌گناهی که پدران‌شان در دام افیون شیشه و اعتیاد افتاد، واقعاً چه گناهی داشتند.
شیشه‌ای که در سطح شهرستان سردشت و توابع آن تولید می‌شود حاوی ترکیبات شیمیایی خطرناک بوده و در مدت زمان کوتاهی قادر است در سیستم مغزی و عصبی مصرف کننده اختلالات رفتاری اساسی ایجاد کند این نوع از شیشه که در آشپزخانه‌هایی بصورت قاچاق تولید می‌شود... می‌تواند آن چنان فرد را معتاد کند که فرد مصرف کننده برای تأمین مواد مصرفی‌اش دست به هرکاری بزند از دزدی گرفته تا خشونت و... برای تولید این نوع از شیشه از قرص‌ها و مواد روان‌گردانی استفاده می‌شود که معمولاً از عراق وارد ایران می‌شوند... گفتنی است بنزین‌های بسیار قوی مثل بنزین هواپیما هم از جمله ترکیباتی است که برای تولید این مواد مخدر از آن استفاده می‌شود، که گاهاً همین امر باعث می‌شود بعضی از مکان‌های تولید شیشه دچار حریق و آتش سوزی گردد.
اما شیشه چیست که این گونه عده‌ای هستی و نیستی خود را در برابر آن می‌بازند؟! در سیستم اعصاب مرکزی، رشته‌های عصبی مستقیم به هم وصل نیستند. بین انتهای سلول قبلی با ابتدای سلول بعدی فضای بسیار کوچکی وجود دارد که به این فضا در اصطلاح پزشکی سیناپس می‌گویند. برای این که یک سلول عصبی بتواند پیامی را به سلول دیگر انتقال بدهد، باید از انتهای خود ماده‌ای به داخل این فضای کوچک ترشح کند. این ماده روی گیرندهایی که ابتدای سلول بعدی قرار دارند می‌نشیند و به این ترتیب پیام منتقل می‌شود. در سیستم عصبی انواع زیادی از این ماده وجود دارد که ترشح هر کدام منجر به علایم خاصی می‌شود. دوپامین و سروتونین دو نوع از این ماده هستند که مصرف شیشه یا مواد محرک باعث افزایش ترشح آن‌ها در مغز می‌شود و اگر در نسبت ترشح آن‌ها اختلال ایجاد شود، بیماری‌هایی مثل افسردگی یا دوقطبی ایجاد می‌شوند. آن‌هایی که رو به مصرف شیشه می‌آورند دنبال احساسی هستند که از ترشح این مواد ایجاد می‌شود یعنی خوشی و لذت زیاد. همین طور هم می‌شود، چون کسی که به مصرف شیشه رو می‌آورد، اولش علایم خیلی خوبی را تجربه می‌کند. تجربه‌های لذت‌بخش با شدت بیشتری احساس می‌شوند. قدرت تمرکز و اعتماد به نفس بشدت بالا می‌رود و مصرف‌کننده خطر را از خود دور می‌داند. حس می‌کند هیچ چیز نمی‌تواند آزارش بدهد. همین موقع است که به دیگران هم علاقه پیدا می‌کند. مهربان و صمیمی و خلاقیتش زیاد می‌شود. تا دیروز که نمی‌توانست چند ساعت درس بخواند یک دفعه این بار می‌تواند از اول شب تا سپیده صبح درس بخواند... ممکن است اگر طرف دانش‌آموز باشد پیشرفت تحصیلی عجیبی را در ماه‌های اول مصرف داشته باشد. اگر تا دیروز نمی‌توانست یک خط شعر حفظ کند، شاعر می‌شود. دست و دلباز می‌شود. وقتی حس می‌کند دیگر خوشی از این بیشتر نمی‌شود، تصمیم می‌گیرد خوشی‌اش را زود به زود تمدید کند. بعد هم که دیگر این همه خوشی برایش کم است. می‌خواهد همیشه خوش باشد. این است که مصرفش را زیاد می‌کند.کم کم شیشه کار خودش را می‌کند... فرد دچار اختلال‌های رفتاری می‌شود... به علت ترشح زیاد نوروترنسمیترها یعنی همان مواد بین سلول‌ها، بعداز مدتی انتهای اعصاب مغز تحلیل می‌رود و مغز دیگر نمی‌تواند روند طبیعی خود را داشته باشد. علایم بد مصرف شیشه آشکار می‌شوند و بیمار با این که علایم خوبی را تجربه نمی‌کند، به خاطر ترس از عوارض ترک شیشه، مصرفش را ادامه می‌دهد. دیگر از حالت‌های قبلی خبری نیست. افت حافظه، پرخاشگری و تهاجم، رفتارهای جنون‌آمیز و آسیب‌های قلبی و مغزی شروع می‌شود. ضربان قلب نامنظم می‌شود. کسی که شیشه می‌کشد، بشدت تحریک‌پذیر و پرخاشگر می‌شود و ممکن است دست به هر خشونتی بزند. اضطراب، گیجی، لرزش اندام‌ها و تشنج از عوارض دیگر مصرف شیشه است. بدبینی شدید، کاهش شدید حافظه، توهم‌های شنوایی و بینایی، جنون آنی و بسیاری اختلالات عصبی دیگر هم از عوارض شیشه است. آخر قضیه هم معلوم است؛ ایست قلبی و مرگ!
در شهر زیبای من سردشت امروز متأسفانه این افیون مرگ‌آور توسط خیلی از قاچاقچیان انسان نما تولید می‌شود و خدا می‌داند در آینده چه بلایی را نه تنها بر سر مردم سردشت بلکه برسر انسان‌های بی‌گناه در شهرهای دیگر می‌آورند... وقتی انسانیت میمیرد، وقتی هدف فقط و فقط پول می‌شود و فرد برای به دست‌آوردن آن تن به هر ذلتی ولو بدبختی انسان‌های دیگر می‌دهد و پول پرستی ارزش می‌شود! باید گفت که کار از گریه کردن هم می‌گذرد و واقعه آنچنان تراژدیک می‌شود که باید خندید!
سال‌هاست انبوه مردم مظلوم و محروم سردشت با آنواع فقرها و محرومیت‌ها ساخته‌اند... از بیکاری لجام گسیخته‌اش گرفته تا کول‌بری در مرزها و خطرات ناشی از آن و کارهای طاقت فرسای دیگر؛ اما هرگز نه اسمی از شیشه شنیده بودند و نه درگیر قاچاق آن بودند... دل مردم سردشت به اندازه‌ی طبیعت بکر و زیبایش با سخاوت بود؛ اما امروز با این اقتصاد کاذب و تولید‌کنندگان شیشه خدا می‌داند چه سرنوشتی در انتظار آن‌هاست!
در شهرستان سردشت نیز اگر فکر جدی و اساسی برای حل این معضل نشود احتمالاً این شهر هم در آینده به سرنوشت خوفناک افغانستان دچار خواهد شد... هنوز دیر نشده مردم و مسؤلان اگر با هم بخواهند می‌توانند جلوی رشد پدیده‌ی شوم(اعتیاد و قاچاق مواد مخدر) را بگیرند... اما اگر فکر اساسی به حال این معضل نشود معلوم نیست منطقه دچار چه مصیبت‌های هولناکی خواهد شد!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2950
  • کل نظرات : 558
  • افراد آنلاین : 15
  • تعداد اعضا : 397
  • آی پی امروز : 247
  • آی پی دیروز : 157
  • بازدید امروز : 394
  • باردید دیروز : 384
  • گوگل امروز : 11
  • گوگل دیروز : 20
  • بازدید هفته : 1,038
  • بازدید ماه : 11,882
  • بازدید سال : 126,090
  • بازدید کلی : 3,961,553
  • کدهای اختصاصی
    پرتال تفریحی خبری کُردپاتوق . چت روم کردپاتوق . فیلم موزیک مستند
    جدیدترین ها